سید حمید رضا سیدی
کپی و عدم تطبیق منابع با متن
danesh.dmk.ir/.../admin-A-10-1-48-e0e51a6.docx
سید حمید رضا سیدی
تصمیم اخلاقی: تصمیمی که هم از نظر قانونی و هم اخلاقی در یک اجتماع بزرگتر قابل پذیرش باشد یا پیامدهایی که بر رفاه همکاران اثر گذار است(مهدوی و موسوی نژاد، 1390، 43).
جونز تصمیم اخلاقی را به عنوان تصمیمی معرفی می کند که هم از نظر وجدانی و هم از نظر قانونی برای بخش بزرگی از جامعه قابل قبول است. این اصول فراتر از قانون هستند و راهنمای حل مسائل وجدانی با رعایت انصاف و راه حل درست و به حق می باشند. اخلاق به قوانین و استانداردهای هدایتیِ مربوط به قوانین فلسفه اخلاقی توجه می کند(امیرشاهی و همکاران، 1390، 30).
تصمیم گیری اخلاقی: فرایندی که افراد در اخلاق خود برای تعیین درستی یا نادرستی یک موضوع از آن استفاده می کنند و در یک فرایند چهار مرحله ای اجرا می شود و شامل: شناخت موضوع اخلاقی، قضاوت اخلاقی، قصد اخلاقی و رفتار اخلاقی اجرا می شود.
معضل اخلاقی: وضعیتی که دو و یا چند ارزش مهم و در عین حال متضاد هستند.
شدت اخلاقیات: دامنه ای که یک موضوع، رویداد یا اقدام ویژگی هایی دارد که آن را به موضوعی اخلاقی، قضاوت اخلاقی یا اقدامی اخلاقی تبدیل می کند.
شرایط اخلاقی: طرز تفکر غالب کارمندان از اینکه رفتار صحیح اخلاقی چیست و چگونه باید با موضوعات اخلاقی رفتار کرد(مهدوی و موسوی نژاد، 1390، 43).
مفاهیمی همانند فرهنگ اخلاق سازمانی و جو رفتاری در مدیریت و ادبیات اخلاقی تجاری در طی دو دهۀ اخیر نفوذ نموده است. این مفاهیم از ساختارهای کلی فرهنگ و جو سازمانی استخراج شده اند و ممکن است بعنوان زیر مجموعه هایی از این ساختارهای گسترده تر در نظر گرفته شوند. همانطور که قبلاً بیان شد، تاثیر محیط های سازمانی بر روی فرایندهای تصمیم گیری، از مدلهای تئوریکی تصمیم گیری های اخلاقی در سازمانها حمایت می کند که اکثر آنها صراحتاً از اهمیت تاثیرات سازمانی مطلع هستند(شافر و سیمون، 2011، 649).
درک اهمیت اخلاقیات «یک بررسی موافق از چگونگی اهمیت اخلاقیات و مسئولیت های اجتماعی برای موفقیت شرکت هایی است که افراد در آن کار می کنند» (سینگها پاکدی و همکاران، 1995). در مدلهای تصمیم گیری اخلاقی، مشکلات دریافت شدۀ اخلاقی، مکانیسم انگیزاننده ای هستند که اهمیت درک شده اخلاقیات در آنها، بخشی از این فرایند است که به موجب آن تصمیم گیرندگان، طیفی از نتایج بالقوه را ارزیابی می کنند. در مدلهای هانت و ویتل (1986، 1993) و فرل و همکاران (1989)، این امر تا حد زیادی با ارزیابی های غائی قابل شناسایی هستند (تمرکز بروی نتایج اقدامات است) که یک شخص با ارزیابی های خاص به علم واجبات ترکیب می شود (تمرکز بر اقدامات خاص) و قبل از رسیدن به یک قضاوت اخلاقی(مارتا و همکاران، 2004، 57).
جونز (1991) بیان می کند که یک مدل تصمیم گیری اخلاقی باید «مشروط به مسائلی» باشد که صراحتاً ویژگی های خود مسائل معنوی را در نظر می گیرد. او به شدت معنویتی اشاره می کند که از شش مولفه تشکیل شده است:
1) بزرگنمایی پیامدها
2) رضایت های اجتماعی
3) احتمال تاثیرات
4) فوریت زمانی
5) نزدیکی
6) تمرکز بر تاثیرات.
بزرگنمایی پیامدها بعنوان نتیجۀ مفید/ مضر اصلی از اقدامات معنوی مورد بحث می باشد. عواقب اجتماعی مسائل معنوی بعنوان درجۀ توافقی از بد یا خوب بودن یک گزینه تعریف شده است. احتمال تاثیرات به احتمالی بر می گردد که اقدام در آن صورت می گیرد و منجر به مزایا یا معایب مورد انتظار منجر می شود. فوریت زمانی بعنوان زمان بین اقدامات کنونی و عواقب اقدامات معنوی تعریف می شود و بالاخره، تمرکز بر تاثیرات اعمال معنوی بعنوان «عملکرد معکوس» تعدادی از افراد تحت تاثیر گرفته توسط این اعمال تعریف می شود(وایتر وهمکاران، 2006، 236).
فرایند تصمیمگیری اخلاقی زمانی آغاز میشود که یک شخص با یک وضعیت بغرنج اخلاقی مواجه میشود. سپس شخص، قضاوت میکند (بسته به این که در کدام یک از مراحل توسعه اخلاقی شناختی کالبرگ قرار دارد) و نیات رفتاری خود را شکل میدهد (که این نیات رفتاری بر این فرض استوار است که پیشبینی کننده رفتار واقعی باشد). این فرایند متأثر از عوامل فردی، موقعیتی و مشروط به موضوع است(علی پور، 1389، 34).
یک ویژگی برجسته در علوم تصمیم گیری، Nobel Laureate Herbert. A. Simon می باشد. سیمون (1979) بیان کرد که ویژگی های اصلی یک مدل تصمیم گیری این است که قادر به تصمیم گیری و یا توصیه های تصمیمی می باشد. او ادامه می دهد و بیان می کند که داده های مورد استفاده در چنین مدلهایی باید شامل اطلاعاتی باشد که در «دنیای حقیقی» در دسترس هستند و باید نیازمند محاسباتی باشد که می تواند «بطور معقول» صورت گیرند. مدلهای حمایتی سیمون (19798، ص 498) بخصوص در ذهن صورت می گیرد، صرفنظر از « تقریبها و ساده سازیهایی که روی آنها صورت گرفته است»(وایتر وهمکاران، 2006، 239).
موضوع کمک های توصیفی برای ارزیابی حوزه های جایگزین این اقدامات، موضوع بررسیهای علوم تصمیم گیری می باشد. دو کمک توصیفی اینچنینی شامل راهنمایی های روندی و کمکهای تصمیم گیری هستند. راهنمایی های روندی و کمک های تصمیم گیری بنظر شامل اقدامات توصیفی هستند که فرایندهای تصمیم گیری را مدیریت و افزایش می دهند. برای مثال، کلیندورفر و همکاران (1993) بیان کردند که راهنمایی های روندی برای قضاوت های مناسب، راهنمایی هایی هستند که اهداف، ارزشها و نیازها را مشخص می سازند. نمونه هایی از چنین کمکهای توصیفی می تواند متغیر از نمونه های چک لیستی تا سیستم های حمایتی تصمیم گیری های پیچیده باشد که می تواند تا حد زیادی از تکنولوژی اطلاعات پیشرفته و یا مدلهای کمی استفاده نماید(وایتر وهمکاران، 2006، 239).
اکثر مدلهای تصمیم گیری اخلاقی شامل این مورد است که چه چیزی را «مکانیسم برانگیزاننده» بنامیم. این مورد، مفهومی از آگاهی را نشان می دهد که در آن یک موقعیت برداشت های اخلاقی نیز دارد. جونز (1991) آنرا، تشخیص یک مسئلۀ معنوی می نامد. هانت و ویتل (1986و1993) این ساختار را «مشکل اخلاقی مشاهده شده» لیبل گذاری می کنند. اکر مطالعات تجربی، رابطۀ قوی را بین مشاهدات اخلاقی و مقاصد اخلاقی نشان داده اند (برای مثال، سینگها پاکدی و ویتل،1991؛ سینگها پاکدی و همکاران، 2000) (بمنظور اهداف مطالعۀ کنونی، ـمقاصد اخلاقی» دراینجا بعنوان زمینه های بازاری تعریف شده است که بصورت اخلاقی عمل می نمایند)؛ در حقیقت، این امر احتمالاً رابطه ای مابین مدل تصمیم گیری هانت و ویتل (1986، 1993) است که ثابت ترین نتایج را در تست های تجربی نشان می دهند(مارتا و همکاران، 2004، 56).
الگوهای تصمیم گیری اخلاقی بر تفکر شناختی افراد تمرکز می کنند. در این الگوها، تصمیم گیری غالباً به صورت یک فرایند پردازش شناختیِ متوالی است. شیوه فرایند شناختی در تصمیم گیری اخلاقی مدتهاست مورد توجه دانشمندان می باشد. جونز(1991( الگوی اقتضایی - موردی تصمیم گیری اخلاقی در سازمان را بر اساس الگوی رست (1983) و کهلبرگ (1958)، به صورت یک الگوی چهار مرحله ای طراحی کرده است.
در این الگو برای انجام تصمیم گیری اخلاقی چهار مرحله طی می شود که عبارتند از: ادراک اخلاقی، قضاوت اخلاقی، تمایل اخلاقی و انجام عمل اخلاقی که در ادامه تشریح می شود.
1) ادراک اخلاقی (شناخت موضوعات اخلاقی) ادراک اخلاقی به تشخیص فرد از یک مفهوم اخلاقی گفته می شود. ادراک اخلاقی عامل محرک تمام تصمیم گیری های اخلاقی است. در هنگام درگیر شدن در فرایند تصمیم گیری اخلاقی، فرد باید یک مسأله اخلاقی را درک کند .به تعبیر رست، عاملی که منجر به ادراک اخلاقی می شود، حساسیت اخلاقی است. حساسیت اخلاقی یعنی "توانایی تشخیص این که آیا یک موقعیت خاص دارای محتوای اخلاقی هست یا خیر؟(امیرشاهی و همکاران، 1390، 31).
هر فرد قبل از اینکه درگیر ملاحظات وسیع اخلاقی شود، باید یک موضوع اخلاقی را بشناسد. همه افراد به طور مساوی نسبت به موضوعات اخلاقی حساس نیستند و احتمالاً عوامل فردی، موقعیتی و فرهنگی، حساسیت افراد را تحتالشعاع قرار میدهد(علی پور، 1389، 35).
2) قضاوت اخلاقی: پس از این که فرد یک موضوع اخلاقی را درک کرد، در مورد آن قضاوت می کند. تشخیص فرد در مورد این که چه رفتاری درست یا غلط است، قضاوت اخلاقی نامیده می شود.واسکوئز و کارا (1995) اظهار داشتند که هرگاه فرد در مورد راه درست یا غلط انجام کاری قضاوت می کند (در مورد خوب و بد قضاوت می کند)، این کار را برمبنای نوعی استاندارد انجام می دهد. قوانین یا اصول، عواملی هستند که به عنوان راهنمای رفتار عمل می کنند(امیرشاهی و همکاران، 1390، 32).
قضاوت اخلاقی عبارت است از اعتقاد بر درستی یا نادرستی یک عمل. قضاوت اخلاقی متفاوت از سطح فردی توسعه یا استدلال اخلاقی است، به طوری که استدلال اخلاقی یک ویژگی فردی است اما قضاوت اخلاقی یک رویکرد فرایندمحور است(علی پور، 1389، 35).
قضاوت اخلاقی پیچیدگی زیادی دارد. تصمیم گیرنده می تواند از یک یا بیش از یک نظریه فلسفی در قضاوت خود استفاده کند. تعداد فلسفه ها و فلسفه های خاصی که برای قضاوت انتخاب می شوند، حاصل رشد اخلاقی فرد و محیط او است. از آنجا که فرد ممکن است یک فلسفه یا بی شتر را در یک مسأله اخلاقی خاص به کار برد، این احتمال وجود دارد که بین فلسفه هایی که به کار می برد تضاد ایجاد شود. اگر فرد فلسفه های مختلفی را به کار گیرد و همه یک نتیجه و تصمیم را برای او ایجاد نکنند، باید راهی را برای حل این تضاد پیدا کند. یعنی اگر یکی از این فلسف هها بگوید که یک سری اعمال غیراخلاقی هستند و فلسفه دیگری که به کارگرفته، بگوید همان اعمال اخلاقی هستند، فرد باید راهی برای ایجاد سازگاری بین این تفاوت ها پیدا کند. این امر غالباً به این صورت اتفاق می افتد که فرد تشخیص می دهد یکی از فلسفه های خاصی که انتخاب کرده است واقعاً برای استفاده در مورد مسأله جاری مناسب نیست. بنابراین، از عمل به فلسفه یادشده صرف نظر می کند. این استدلال از جمله شامل اولویت دادن به:
1) یک ضرورت نسبت به دیگر ضرورتها
2) تمرکز بر حقوق یک گروه از ذ ینفعان نسبت به ذ ینفعان دیگر هم می شود(به احتمال زیاد، فرد بر حقوق گروه ذی نفعانی که به آنها تعلق دارد، بیشتر تأکید می کند).
با چشم پوشی از یک استدلال، مسأله بر اساس دیگر فلسفه هایی که باقی مانده اند و به مسأله اخلاقی مورد بررسی مربوطند، مورد ارزیابی قرار می گیرد. نهایتاً، برای این که یک تصمیم، اخلاقی ارزیابی شود، باید با تمام فلسف ههای اخلاقی که فرد در قضاوت خود به کار گرفته سازگار باشد تا بتواند توسط تصمیم گیرنده اجرا شود یا باید از آنچه که باعث عدم سازگاری بین فلسفه ها می شود، چشم پوشی گردد(امیرشاهی و همکاران، 1390، 32).
3) تمایل اخلاقی (نیت رفتاری): تمایل اخلاقی به رفتار جهت داری گفته می شود که فرد پس از انجام قضاوت اخلاقی، براساس رشد شناختی اخلاق خود، نسبت به آن گرایش پیدا می کند.
در مفهوم تصمیمگیری، نیت رفتاری یک فرد عبارت است از احتمال صریح اینکه فرد در یک عمل خاص درگیر شود(علی پور، 1389، 36).
شکل دهی به این تمایل برای حل یک مسأله اخلاقی، شامل بررسی گزینه های مختلف برای حل آن مسأله، و انتخاب گزینه ای می شود که فرد تمایل بیشتری برای عمل به آن دارد. گزینه انتخاب شده ممکن است با دیدگاه ایده آلیِ فرد در مورد مسأله اخلاقی کاملاً سازگار نباشد. بنابراین، تمایل فرد به عمل کردن یا عمل نکردن براساس قضاوت اخلاقیِ خودش، تمایل او را نسبت به به کارگیری ارزش های اخلاقی در مقابل ارز ش های غیراخلاقی غیراخلاقی نشان می دهد. به عبارت دیگر، یک گزینه خاص بر اساس نتایج قضاوت اخلاقی فرد، انتخاب می شود و فرد تمایل خود را برای عمل به این گزینه شکل می دهد. این همان دلیلی است که نشان می دهد چرا افراد برخلاف این که می دانند رفتاری غیراخلاقی است، آن را انجام می دهند(امیرشاهی و همکاران، 1390، 32).
4) انجام عمل اخلاقی: آخرین مرحله از فرایند تصمیم گیری اخلاقی، انجام عمل به گونه ای سازگار با مراحل قبلی تصمیم گیری است. مبنای انجام یک عمل اخلاقی، تمایل اخلاقی فرد نسبت به آن می باشد(امیرشاهی و همکاران، 1390، 33).
از نگاه یانگ و آنیست (2009)، فرایند تصمیمگیری اخلاقی دارای 7 گام سلسله مراتبی به شرح زیر است:
1- تعیین حقایق مربوط به وضعیت خاص.
2- تعیین موضوعات اخلاقی و کلیه ذینفعان.
3- تعیین ارزشها، هنجارها و اصول مرتبط با وضعیت خاص.
4- مشخص نمودن شیوههای مختلف عمل.
5- ارزیابی شیوههای عمل مشخص شده در گام 4 با توجه به سازگاری آنها با ارزشهای مشخص شده در گام 3.
6- تعیین پیامدهای هر شیوه عمل ممکن.
7- اتخاذ تصمیم و اقدامات مقتضی (علی پور، 1389، 37).
ارزشهای شخصی نیز می توانند بر تصمیم گیریهای تجاری و مفاهیم سازمانی تاثیر گذارند. لینک بالقوۀ بین ارزشها و تصمیم گیری های مدیریتی برای سالها مورد توجه بوده است. اخیراً، تاثیر ارزشهای شخصی بروی قضاوتای اخلاقی بطور رسمی در مدلهای تصمیم گیری اخلاقی در سازمانها تشخیص داده شده است. برای مثال، هانت و ویتل (1991)، ارزشهایی را در مدلشان بعنوان یکی از چندین ویژگی شخصی در نظر گرفته اند که بطور بالقوه بر تمام مراحل فرایند تصمیم گیری تاثیر می گذارد. نقش ارزشهای شخصی در تصمیم گیریهای اخلاقی نیز بطور صریح در مدل نظری برل و گرشام (1985) تشخیص داده شده است(شافر و همکاران، 2001، 255).
حوزۀ علوم تصمیم گیری همچنین پیشنهاد می کند که «تحلیلهای تصمیم گیری» می تواند تصمیم گیری ها را بهبود بخشد. تحلیل تصمیم گیریها، «ساختاری برای ارائۀ موقعیت تصمیم گیری و یک فرایند ریاضیاتی برای تجویز اقدامات جایگزین است که مطابق با چیزی است که شناخته شده است و چیزی که افراد به آن ارزش می دهند».
تحلیل های رسمی تصمیم گیری ها شامل مشخص کردن ارزشهای کمی از نتایج مورد انتظار از اقدامات جایگزین می باشد. جایگزین ها با مطلوب ترین نتایج جایگزین پیشنهاد می شود که جایگزین برتری باشد. تحلیل تصمیم گیری را می توان بطور رسمی برای بکار بردن ساختار و فرایندها و بدون محاسبات ریاضیاتی بکار برد. بازرمن (1986) ادعا کرد که تحلیل های تصمیم گیری می تواند در زمانهای تردید برای کمک به ترکیب اطلاعات و قضاوت در مورد اننواع منابع در تلاش برای بهترین تصمیم ممکن مورد استفاده قرار گیرند. بطور مضاعف، استفاده از تحلیل های تصمیم گیری می تواند آسیب پذیری تصمیم گیرندگان نسبت به سوگیریهای ناخواسته را در فرایندهای تصمیم گیری کاهش دهد(وایتر وهمکاران، 2006، 240).
به نظر کـیم و چوی (2003) فرایند تصمیمگیری اخلاقی میتواند بسیار سریع رخ دهد و منجر به حل یک موضوع اخلاقی شود. این مفهوم فقط در ارتباط با موضوعاتی مصداق مییابد که برای آن موضوعات، رهنمودها یا استانداردهای صریح و روشن موجود باشد و تعارضی بین اصول وجود نداشته باشد. به عبارت دیگر، برخی موضوعات اخلاقی (به خصوص موضوعاتی که زمینهساز تعارض اصول اخلاقیاند) به آسانی قابل حل نیستند، میتوانند منجر به آشفتگی خاطر شوند و ممکن است نیازمند بحثهای زمانبر باشند.
فرایند واقعی تصمیمگیری اخلاقی افراد، بسیار پیچیدهتر از دنبال کردن چند گام ساده و از پیش تعیین شده است. به همین دلیل، اخلاقپژوهان انتقادهای زیادی در رابطه با این فرایندهای سادهسازی شده تصمیمگیری اخلاقی مطرح کردهاند(علی پور، 1389، 38).
چالش مدلهای ارزیابی تصمیم گیری های اخلاقی زمانی مشهود است که فردی از نظر کیفی فرم های مختلفی را تشخیص دهد که اغلب مدلها آنها را فرض می نمایند. سه نوع از این مدلها بخصوص در ادبیات پژوهش نشان داده شده اند. یک مدل هنجاری از تصمیم گیری های اخلاقی بر روشی تمرکز دارد که در آن تصمیم گیری باید از نظر ایده آل فعالیتها را در فرایند تصمیم گیری انجام دهد. برعکس، مدلهای توصیفی تصمیم گیری اخلاقی، شواهد تجربی را در نظر می گیرند که چگونگی انجام فعالیتها در فرایند تصمیم گیری را برای تصمیم گیرندگان در نظر می گیرد. و بالاخره، مدلهای تجویزی تصمیم گیرهای اخلاقی، شواهد تجربی را در تلاش برای کمک به توسعۀ عملکرد تصمیم گیری برای تصمیم گیرندگان با فرض مفاهیم پیچیده ای که در آن تصمیم گیری صورت می گیرد، در نظر می گیرد. اگرچه تمایلات ما نهایتاً در ماهیتشان تجویزی هستند، ما نمونه هایی را از تمام سه مدل در تلاش برای مجتمع کردن لیست متغیرهای معیارهای ارزیابی استخراج کرده ایم که احتمالاً می توانند برای ارزیابی هر مدل ارائه شده بکار روند(وایتر وهمکاران، 2006، 236).
1. امیرشاهی، میراحمد و محمود شیرازی و سارا قوامی، (1392)، "بررسی رابطه بین فلسفه اخلاق فردی فروشندگان و فرایند تصمیم گیری اخلاقی آنها"، مطالعات مدیریت بهبود و تحول، شماره 63، صفحات 62-27.
2. مهدوی، غلامحسین، روح الله موسوی نژاد، (1390)، "تاثیر میزان و شرایط اخلاقی بر تصمیم گیری مدیران مالی دستگاه های اجرایی دولتی استان فارس"، اخلاق در علوم و فناوری، سال ششم، شماره 4، صفحات 53-41.
3. مهدوی ،غلامحسین ،علی پور ،صفدر،(1389) رویکردهای تصمیم گیری اخلاقی مدیران مالی شرکت ها، دانش حسابداری : , دوره 1 , شماره 2 ; از صفحه 33 تا صفحه 53
4. E. Shafer, William. S. Simmons, Richard. (2011), “Effects of organizational ethical culture on the ethical decisions of tax practitioners in mainland China”, Accounting, Auditing & Accountability Journal, Vol. 24 No. 5, pp. 647-668.
5. Mullin Marta, Janet K. Singhapakdi, Anusorn. Attia, Ashraf. Vitell, Scott J. (2004), “Some important factors underlying ethical decisions of Middle-Eastern marketers”, International Marketing Review, Vol. 21 No. 1, pp. 53-67.
6. Whittier, Nathan C. Williams, Scott, Dewett, Todd C. (2006), “Evaluating ethical decision-making models: a review and application”, Society and Business Review, Vol. 1 No. 3, pp. 235-247.