تصمیم گیری
فاطمه فیروزی
فهرست
چکیده
مقدمه
فصل اول: تصمیم گیری
1-1 موقعیتهای تصمیم گیری
1-2 فوبیای تصمیم گیری
1-3 برخی از اصول تصمیم گیری
1-4 برخی از نکات کاربردی تصمیم گیری اثر بخش
1-5 مراحل منطقی حل مساله
فصل دوم: مدلی برای تصمیم گیری
2-1 RUP
2-2 تعیین نقاط تصمیمگیری به کمک RUP
2-3 نقاط تصمیم گیری یا عطف
نتیجه گیری
منابع
فاطمه فیروزی
فهرست
چکیده
مقدمه
فصل اول: تصمیم گیری
1-1 موقعیتهای تصمیم گیری
1-2 فوبیای تصمیم گیری
1-3 برخی از اصول تصمیم گیری
1-4 برخی از نکات کاربردی تصمیم گیری اثر بخش
1-5 مراحل منطقی حل مساله
فصل دوم: مدلی برای تصمیم گیری
2-1 RUP
2-2 تعیین نقاط تصمیمگیری به کمک RUP
2-3 نقاط تصمیم گیری یا عطف
نتیجه گیری
منابع
چکیده
بی شک یکی از آثار مهم تحولات قرن بیستم در محیط تجاری و تولیدی، جهانی شدن است. در شرایط کنونی،
تولید از یک تصمیم محدود و در قلمرو ملی فراتر رفته و به مرزهای جهانی و در حد یک تصمیم استراتژیک
تبدیل شده است.تحقیق حاضر در صدد است تا اصول و نکات کاربردی تصمیم گیری را به صورت کلی شرح داده و یک روش تصمیم گیری برای تولید و رقابت در بازار برای تصمیم گیری صحیح معرفی کند.
مقدمه
مدیریت دارای بخشهای مختلفی می باشد که عبارتند از: برنامه ریزی، سازماندهی، کنترل و نظارت، رهبری و انگیزش که انجام تمامی این وظایف بر پایه تصمیم گیری می باشد.
تصمیم گیری بخش مهمی از زندگی شخصی و شغلی انسان را تشکیل می دهد و تصمیم گیرندگان افرادی هستند که مسئولیت قضاوت یا انتخاب بین دو یا چند راه حل یا پدیده را بر عهده دارند.
گاه تصمیم گیری می تواند بسیار مهم باشد. هیچ تصمیمی بدون ایراد نیست، اما این دلیل نمی شود تا از تصمیم گرفتن بترسیم، چه بسا در بیشتر موارد، تصمیم نگرفتن بدترین گزینه ممکن است.
هیچ فرمول ساده و راه میان بری برای تصمیم گیری وجود ندارد، اما روشهایی موجود می باشد که با استفاده از آنها می توان تصمیم های بهتری را اخذ نمود. البته این روش ها با توجه به نوع عمل و کار مورد نظر با یکدیگر متفاوت می باشند که در انتهای مقاله به یکی از این روشها اشاره کوتاهی خواهیم داشت.
افرادی که درست تصمیم گیری می کنند، افرادی هستند که همه جوانب را سنجیده و تلاش می کنند به پیش بینی نتایج احتمالی تصمیم گیری خود دست پیدا کنند و احتمال موفقیت خود را افزایش دهند.
تصمیم گیری به عنوان بخش جدایی ناپذیر ادبیات مدیریت مطرح است، مدیر می تواند یک مدل از سیستم مورد نظر خود را ایجاد کرده و سپس به کمک آن، نتایج مختلف را که از تصمیم های گوناگون حاصل می شود، مورد بررسی قرار دهد و بهترین تصمیم را با توجه به بررسی های صورت گرفته اخذ کند.
موقعیت های تصمیم گیری
تصمیماتی که افراد میگیرند، با توجه به میزان دانش و اطلاعات آنها از وضعیت موجود و همچنین میزان اطمینان آنها از روشهای مختلف به سه دسته تقسیم می شود:
1- تصمیم گیری در شرایط اطمینان:
در این حالت شخص تصمیم گیرنده، پیامدهای هر کدام از تصمیمها را می داند و به آنها اطمینان کامل دارد. به عبارت دیگر مدل غیر قابل کنترلی در مدل تصمیمگیری وجود ندارد و با مدلهای ریاضی و مشخص قابل مدل کردن است. تکنیک های اقتصاد مهندسی که می توان به کار برد عبارتند از: تکنیکهای مختلف اقتصاد مهندسی مانند نرخ بازگشت سرمایه، ارزش فعلی، هزینه و درآمد یکنواخت سالیانه، نسبت منافع به مخارج و مدت بازگشت سرمایه.
2- تصمیمگیری در شرایط ریسک یا احتمالی:
در این شرایط، شخص تصمیم گیرنده، احتمال وقوع اتفاق و یا به عبارت دیگر احتمال وقوع نتیجه مورد نظر را برای هرکدام از حالات یا تصمیمات تعیین کرده و طبق آن تصمیمگیری می کند.
در این حالت اطلاعات گذشته به منظور پیش بینی متغیرها در دسترس بوده و احتمال وقوع آنها قابل پیشبینی است. تکنیکهای اقتصاد مهندسی را که میتوان بکار برد، عبارتند از: انجام کلیه تکنیکهای ذکر شده در شرایط اطمینان در حالت احتمالی، روش امید ریاضی، مدلهای شبیه سازی.
3- تصمیم گیری در شرایط عدم اطمینان:
در این شرایط شخص تصمیمگیرنده نمیداند کدام یک از وقایع رخ خواهد داد و نمیتواند احتمال وقوع نتیجه مورد نظر را تعیین کند.
به عبارت دیگر مشکلی که میخواهیم در مورد آن تصمیمگیری کنیم شامل تعدادی متغیر غیرقابل کنترل نیز می باشد. در این حالت اطلاعات گذشته به منظور پیشبینی متغیر ها در دسترس نیست و محاسبه احتمال وقوع برای آنها مشکل است. تکنیک های اقتصاد مهندسی بسیار محدودند و معمولا از ماتریس تصمیمگیری استفاده میشود.
فوبیای(ترس های بی دلیل) تصمیم گیری
ما از فوبیا زیاد شنیدهایم. فوبیای سوسک و مارمولک، فوبیای تاریکی و ارتفاع، فوبیای تنهایی و سکوت. اما شاید هیچیک از آنها، بهاندازه ترس از تصمیمگیری بر زندگی ما سایه نیانداخته باشد.
ترس از تصمیمگیری به حدی جدی است که برای آن یک نام اختصاصی هم درنظر گرفته شده است: (Decide phobia). همانطور که مشخص است این عبارت از ترکیب دو عبارت "Dcide" به معنای تصمیمگیری و "phobia" به معنای ترس بی دلیل شکل گرفتهاست.
این لغت توسطوالتر کافمن، ابداع شد. او کتابی به نام "بدون گناه و عدالت" نوشت. او کتاب خود را اینگونه شروع میکند:
" ترس از تصمیمگیری یا فوبیای تصمیمگیری، باعث میشود ما جرات انتخاب یک گزینه را از میان گزینههای موجود نداشته باشیم. این درحالی است که در بسیاری از موارد، گزینهی درست را میتوانیم به سادگی از میان گزینههای پیش رو تشخیص دهیم."
ما راهکارها و مکانیزهای زیادی برای فرار از تصمیم گیری و پنهان کردن فوبیای تصمیمگیری آموخته ایم، احتمالاً شما این راهکار را زیاد دیده یا به کار بردهاید:
Ø حالا یک تغییر کوچک انجام بدهیم: مدتهاست تصمیم به تعویض و ارتقاء ماشینم دارم، اما باید دهها میلیون تومان پول روی قیمت ماشین فعلی بگذارم تا ماشینی که کمی بهتر است خریداری کنم. نه میتوانم این تصمیم را فراموش کنم و نه جرات دارم که به صورت قطعی تصمیم بگیرم. به سراغ راهحل دیگری میروم.
ما با خرد کردن یک تصمیم به تصمیمهای کوچکتر، عملاً اصل آن تصمیم را کنار گذاشته و سرگرم انتخابهای دیگری شده ایم.
Ø فعلاً اولویت من نیست: میدانیم که دیر یا زود باید راجع به ماندن یا رفتن از کشور تصمیم بگیریم. اما به دلیل ترس از گرفتن این تصمیم، میگوییم: "فعلاً مشغول درس خواندن هستم، بگذار لیسانسم رو بگیرم، بعداً به این مسئله فکر میکنم، الان اولویت من مهاجرت یا ماندن نیست، اولویت دانشگاه است".
Ø باید از یک مشاور کمک بگیرم: مسئولیت این تصمیم خیلی زیاد است و اگر خودم گزینهای را انتخاب کنم، بعداً همیشه احساس پشیمانی خواهمداشت. به سراغ مشاور میروم و آنقدر مشاورم را عوض میکنم تا مشاوری پیدا کنم که گزینهی مورد نظر من را پیشنهاد کند. حالا اگر اوضاع خوب شد میگویم نظر خودم هم از اول همین بوده و اگر اوضاع بد شد، کسی هست که نفرینش کنم و مسئولیت بدبختیها و بیچارگیها را گردن او بیندازم.
دلیل اینکه بسیاری از ما مشورت میگیریم، ندانستن پاسخ نیست. اگر کسی واقعاً گزینه درست را نداند یا اطلاعات کمی داشته باشد، منطقی است که به سراغ مشاور برود. اما اگر من و شما، پاسخ را تقریباً با قطعیت بدانیم، به احتمال زیاد، مشورت گرفتن یکی از مکانیزمهای ما برای فرار از تصمیم گیری و ترسیدن از پذیرش پاسخی است که در ذهن داریم.
Ø به اطلاعات بیشتری نیاز دارم: مدتهاست در یک رابطه هستم. رابطه نه آنقدر خوب است که به زندگی مشترک تبدیل شود و نه آنقدر بیخاصیت که رها شود! زمانی که دیگران یا طرف مقابل من، از من در خصوص آیندهی رابطه و نگاه من به این رابطه میپرسد میگویم: "هنوز به اطلاعات بیشتری نیاز دارم، تو هم همینطور! باید فعلاً دوست باشیم، بیشتر یکدیگر را بشناسیم، با چند سال دوستی که چیزی معلوم نمیشود!"
برخی از اصول تصمیمگیری:
وقتی دانشمندان علوم اعصاب فعالیت مغز را در طول یک آزمایش تصمیمگیری ساده بررسی کردند، متوجه شدند که افراد معمولاً 10 ثانیه قبل از اینکه آگاه شوند تصمیم گرفتهاند، تصمیم میگیرند. مغز ما هیچوقت همه حقایق برای گرفتن تصمیم "ایدآل" را در خود ندارد. از اینجا داستان بدتر میشود، حتی گاهی بدون اینکه بدانیم، تصمیم میگیریم.
چطورمیتوانیم امیدوار باشیم که تصمیم درست گرفتهایم؟ در واقعیت وضعیت به این بدی نیست، ما هر روز تصمیماتی در زندگیمان میگیریم، دنیا تغییر میکند و احساس میکنیم که کنترل آن را به دست داریم. خوشبختانه علم اعصاب و روان ما را از نواقص و کمبودهای مغز انسان آگاه کرده است. با دانستن این ضعفها، میتوانید از یک استراتژی ساده برای غلبه بر آنها استفاده کنیم.
Ø از یک فرآند سیستماتیک استفاده کنید:
در اینصورت مطمئن خواهید بود که کلیه گزینهها با دقت مورد بررسی قرار گرفتهاند، از بسیاری از اشتباهات جلوگیری میشود و یک تصمیم منطقی حاصل خواهد شد.
Ø شیوه تصمیمگیری خود را بشناسید:
بدیهی است که شما همیشه به یک سبک تصمیمگیری نمیکنید، بلکه با توجه به موضوع و نوع تصمیم مورد نظر، شیوه خاصی را انتخاب میکنید. تشخیص شیوه تصمیمگیری خود و شیوه تصمیمگیری کسانی که با شما در ارتباط هستند، باعث میشود راههای مختلف نگاه به یک مساله را بشناسید و تصمیم خود را بهبود ببخشید.
Ø عصاره دانستههایتان را استخراج کرده و بر اساس آن عمل کنید:
هرزمان با یک تصمیم پیچیده و گیج کننده مواجه شدید، با خود بیاندیشید که آیا میتوانید یک اصل ساده را انتخاب کرده و برای حل مساله آن را دنبال کنید.
Ø تصمیم غلط بهتر از تصمیم نگرفتن است:
وقتی از همه چیز ناامید هستید، دست به کاری بزنید، گاهی اوقات رفتاری که تعهد و مصمم بودنتان را نشان میدهد میتواند شما را در شرایط دشوار تصمیمگیری از ابهام رهایی بخشد.
Ø تصمیمگیری همواره با ریسک همراه است:
اگر ریسکی وج.د نداشته باشد، دیگر تصمیمگیری معنا ندارد، همواره به دقت بدترین نتیجه را تصور کنید و ببینید میتوانید آن را تحمل کنید.
Ø دو مغز همیشه بهتر از یک مغز نیست:
وقتی بهصورت گروهی تصمیمگیری میکنید، به تعامل میان اعضای گروه توجه داشته باشید. اگر در جمع شما، رهبری هست که در موضع قدرت قرار دارد و اعمال نفوذ میکند، به دنبال راههایی باشید که او را از اتاق خارج کنید تا صحبتهای متفاوت و متضاد شنیده شوند.
Ø انسانهای تیز هوشتر از خود را در اطرافتان گرد آورید:
اگر بتوانید اطراف خود را نه صرفا با انسانهایی تیزهوشتر، بلکه با انسانهایی که در زمینههای مختلف از ما هوشمندتر هستند پر کنید، وسعت دیدی پیدا خواهید کرد که از ضرورتهای تصمیمگیری است. در هنگام تصمیمگیری متواضعانه عمل کنید، خودخواهی را کنار بگذارید و بر روی فرآیند صحیح تصمیمگیری تمرکز کنید.
Ø نقشهای مربوط به تصمیمگیری را صریحا تعیین کنید:
مهمترین نقشهایی که باید در مورد آنها توافق شود، عبارتند از: مسئول نهایی تصمیمگیری، مسئول گردآوری اطلاعات و مسئول اجرای تصمیم. هرچه تنوع دیدگاه و افکار کسانی که اطلاعات را فراهم میکنند بیشتر باشد، تصویر بهتری در برابر چشمان تصمیمگیر یا تصمیمگیران نهایی چشم خواهد بست.
Ø هزینه های شکست را کاهش دهید:
گاهی اوقات میتوانید یک تصمیم بزرگ و مطلق را به تعدادی تصمیم و تجربه کوچک تقسیم کرد تا فرص کافی برای یادگیری ما فراهم شود. هنگام تصمیم گیری به دنبال راههایی باشید که هزینهها راکاهش داده و خطر شکست را کم کند. همیشه فرصت و حاشیه ایمنی کافی را در نظر بگیرید.
Ø تصمیمهای بزرگ را به تعدادی تصمیم کوچک تفکیک کنید:
اگر تصمیم سخت و دشوار است، ببینید که چگونه میتوانید آن را به تصمیمهای کوچکتر تفکیک کنید، قبل از اینکه فرصت امروز بگذرد، چگونه میتوانید یک گام هرچند کوچک برای پیشبرد وضعیت فعلی و قطعی کردن بخش کوچکی از تصمیم بردارید. اگر تصمیمگیری بزرگ شما را میترساند با تقسیم کردن آن به چند تصمیم کوچکتر از این ترس رها شوید.
Ø و...
برخی از نکات کاربردی برای تصمیمگیری اثر بخش:
تصمیمگیری بخش مهمّی از زندگی را تشکیل میدهد، ما هر روزه خود بارها مجبور به تصمیمگیریهای کوچک و بزرگ هست، مانند: کجا برویم؟ چه بخوریم؟ چه لباسی را بخریم؟ با فلانی چگونه حرف بزنیم؟ به چه کسی رای بدهیم؟ هنگام عصبانیت چه بکنیم؟ چه شغلی، دوستی و یا همسری را انتخاب کنیم؟ و...
تصمیمات، زندگی ما را شکل میدهد، ما از طریق انتخابها و تصمیمهایمان قدرت میگیریم. تصمیمگیری هنر و شاخص مهمی برای شناخت رشد عقلی، عاطفی، اجتماعی و روانی افراد میباشد، کسانی که به چنین رشدی نرسیده باشند، احتمال بیشتری وجود دارد که اجازه دهند دیگران برای آنان تصمیمگیری کنند. از آنجا که تصمیمگیری خود از مهارتهای زندگی محسوب میشود، در این مقاله به برخی از نکات کاربردی برای تصمیمگیری اثر بخشتر اشاره خواهیم داشت.
Ø قبل از تصمیمگیری کلیه راههای ممکن را به دقت بررسی کنید.
Ø - سعی کنید هرگونه تغییرات احتمالی در وضعیت موجود را از قبل پیشبینی، و خود را برای رویارویی با آنها آماده کنید.
Ø همیشه بین عقل و احساس خود تعادل برقرار کنید.
Ø اگر تصمیم درست مستلزم مبارزه با فرهنگ سازمانی است، حتما این کار را انجام دهید.
Ø کاری کنید که افراد، شما را به عنوان فردی خلاق و دارای ایده های خوب و نو بشناسند.
Ø تاثیر تصمیم را بر کلیه همکاران خود بسنجید.
Ø زمانی که حق تصمیمگیری را به دیگران واگذار میکنید، از اعمال نظرهای بی مورد در کار او اجتناب کنید.
Ø برای کسب نتایج بهتر لازم است که هر یک از انواع تصمیمگیری را با روش خاص خودش انجام دهید.
Ø شتاب در تصمیمگیری درباره یک موضوع مهم، آن هم صرفا به دلیل آن که دیگران منتظر تصمیم شما هستند، کار درستی نیست.
Ø فقط افرادی را در تصمیمگیری مشارکت دهید که حضور آنها ضروری است.
Ø به همان اندازه که در مورد سازمان خود اطلاعات دارید، در مورد چند مورد از بزرگترین رقبای خود اطلاعات کسب کنید و آنها را نیز به خوبی بشناسید.
Ø برای تعیین ملاکهای لازم برای هر تصمیم، وقت کافی بگذارید.
Ø باهوشترین کارمند خود را مسئول جمعآوری اطلاعات در سازمان کنید.
Ø قبل از اجرای تصمیم، کلیه معیارها و ملاکهای دخیل در تصمیمگیری را مد نظر قرار دهید.
Ø تاخیر در تصمیمگیری در مورد مسائل مربوط به رقابت در بازار اشتباه بزرگی است.
Ø هرگز عجولانه تصمیم نگیرید، تصمیمهای عجولانه معمولا با موفقیت همراه نیستند.
Ø هنگام تصمیمگیری در مورد اقدامات آتی، مهارتهای کارکنان شاغل در سازمان را مدنظر داشته باشید.
Ø قبل از نهایی کردن تصمیم، فهرستی از موضوعات مهم تهیه و آن را بررسی کنید.
Ø قبل از نهایی کردن تصمیم، کلیه نقایص و اشکالات نهفته در آن را مشخص و رفع کنید.
Ø برای بالا بردن شانس تایید تصمیم خود، یک پشتیبان انتخاب کنید.
Ø و...
مراحل منطقی حل مساله:
1- تعریف مساله: عبارت است از تناقض میان شرایط و حالات موجود و شرایطی که میخواهیم باشد و یا وجود یک مانع در اجرای فعالیتهای سازمان.
2- تعریف هر گزینه: تعیین راه حلهای موجود، به عبارت دیگر اعمالی که میتوان انجام داد را بیان میکند.
3- تعیین پیامدهای طبیعت: نتیجه هریک از اعمال را شرح میدهیم، به عبارت دیگر انجام هر عمل، چه نتیجهای را در پی خواهد داشت.
4- تعیین بازده یا سود هر تصمیم: سود ی که با رخ دادن اتفاق ناشی از هر تصمیم اخذ شده، حاصل میشود را تعیین میکند.
5- انتخاب یک مدل تصمیمگیری
6- بکارگیری مدل و اخذ تصمیم
RUP مدلی برای تصمیمگیری
با توجه به محدودیتهای سازمان و نوع محصولی که سازمان عرضه میکند، روشهای مختلفی برای مدیریت سازمان و تولید محصول وجود دارد. RUP روشی برای ساخت نرم افزار است که ضمن مدیریت سازمان، به مدیر در تصمیمگیری بهتر در هر یک از مراحل تولید کمک میکند.
RUP یک قابل تعریف و منظم برای چرخه حیات یک پروژه فراهم میکند که نقاط عطف و نقاط تصمیمگیری را به وضوح بیان میکند. فرآیند RUP دارای دو ساختار یا دو بعد میباشد:
Ø ساختار پویا: بعد زمانی فرآیند را نمایش میدهد که شامل چرخهها، فازها، تکرارها و نقاط عطف موجود در چرخه حیات فرآیند است، پروژه را به 4 فازتبیین، تفصیل، ساخت و انتقال تقسیم میکند.
Ø ساختار ایستا: چگونگی دستهبندی منطقی عناصر فرآیند "فعالیتها، فرآوردهها و نقشها" در دیسیپلینهای اصلی فرآیند "یا گردش کارها" را نشان میدهد.
تعیین نقاط تصمیمگیری به کمک RUP:
1. ساختار ایستا:
Ø نقشها: هر نقش مانند یک لباس است که هر فرد یا گروه در طی یک پروژه به تن میکند. یک فرد ممکن است لباسهای زیادی بپوشد. در RUP، نقشها تعیین میکند که افراد باید چگونه کارها را انجام دهند و فرد یا افرادی که آن نقش را بر عهده دارند، چه توانایی و مسئولیتهایی باید داشته باشند. یک فرد ممکن است، یک یا چند نقش را بر عهده بگیرد و چند نفر هم ممکن است عهدهدار یک نقش باشند. بر اساس ویژگیهای تعیین شده، مدیر تصمیمگیری میکند که چه افرادی جذب شوند.
Ø فعالیتها: فعالیت، یک واحد کار مربوط به یک نقش خاص است که فردی که عهدهدار آن نقش است باید آن را انجام دهد.فعالیت، هدف مشخصی دارد که معمولا شامل ایجاد یا بهروز کردن بعضی فرآوردهها مانن یک مدل، یک جزء یا یک طرح است.باید بتوان که از فعالیت به عنوان یک عنصر طرحریزی و ارزیابی پیشرفت کار استفاده کرد. در صورتیکه فعالیت خیلی کوچک باشد، نادیده گرفته میشود و اگر خیلی بزرگ باشد، برای سنجش پیشرفت کار به ناچار باید فعالیت را به بخشهای کوچکتری تقسیم کرد.
Ø فرآورده: فرآورده به بخشی از اطلاعات گفته میشود که توسط یک فرایند تولید شده و یا تغییر میکنند و یا مورد استفاده قرار میگریند.
Ø نمودارهای گردش کار: فهرست کردن همه نقشها، فعالیتها و فرآوردهها به تنهایی نشان دهنده یک فرآیند نیست، بلکه به روشی برای توضیح ترتیب منطقی انجام کارها به صورتی که نتیجهای ارزشمند ایجاد شود، نیاز است. بهعلاوه روشی نیز برای نشان دادن تعامل بین نقشها لازم است. این موارد دقیقا وظیفهای است نمودارهای گردش کار برعهده دارند. تصمیمگیری در مورد چگونگی نمودار گردش کار بر عهده مدیر پروژه است.
2. ساختار پویا:
نقاط تصمیمگیری اصلی به کمک ساختار پویا تعیین میشود که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد:
Ø نقاط عطف در فاز تبیین:
در پایان فاز تبیین به اولین نقطه عطف اصلی پروژه به نام اهداف چرخه حیات میرسیم. در این مقطع، اهداف چرخه حیات پروژه بررسی میشود، اگر پروژه به این نقطه عطف نرسد، یا باید متوقف شود یا مجددا مورد بررسی قرار گیرد. معیارهای ارزیابی این نقطه عطف عبارتند از:
· توافق ذینفعان درمورد تعریف محدوده پروژه و یک برآورد اولیه از هزینه و زمانبندی که در فازهای بعدی اصلاح میشود.
· توافق در این باره که نیازمندیها به درستی شناسایی شدهاند و درک مشترکی از آنها وجود دارد.
· توافق در مورد اینکه برآورد هزینه و زمانبندی، اولویتها، ریسکها و فرایند تولید سیستم مناسب هستند.
· توافق درباره اینکه ریسکهای اولیه کاملا شناسایی شدهاند و برای کاهش هرکدام راهبردی وجود دارد.
Ø نقاط عطف در فاز تفصیل:
پایان فاز تفصیل، نقطه عطف معماری چرخه حیات است. در این مقطع اهداف و محدوده سیستم، معماری انتخابی و راهحل ریسکهای اصلی بررسی میشود. اگر پروژه به این نقطه عطف نرسد، ممکن است متوقف شود یا دستکم به صورت جدی در آن تجدید نظر شود. در بازنگری نقطه عطف معماری چرخه حیات، به ارزیابی مسائل زیر پرداخته میشود:
· آیا چشمانداز محصول و نیازمندیهای سیستم پایدار شدهاند؟
· آیا معماری پایدار است؟
· آیا روشهای اصلی که در آزمون و ارزیابی سیستم استفاده میشوند، اثبات شدهاند؟
· آیا همه ذینفعان اتفق نظر دارند که به چشمانداز اصلی خواهیم رسید؟
· آیا هزینههای مالی و زمانی انجام شده در مقابل برآوردهای اولیه قابل قبولاند؟
Ø نقطه عطف فاز ساخت:
فاز ساخت با یک نقطه عطف مهم به نام "نقطه عطف قابلیت عملیاتی اولیه" به پایان میرسد. در این مرحله به سوالات زیر پاسخ داده میشود:
· آیا این محصول برای استقرار در سایت کاربران به حد کافی پایدار و تثبیت شده است؟
· آیا همه ذینفعان برای انتقال محصول به سایت کاربران آمادهاند؟
· آیا تفاوت میان هزینه واقعی و هزینههایی که قبلا برآورد شدهاند قابل قبول است؟
اگر پروژه به این نقطه عطف نرسد با اضافه کردن یک تکرار به فاز ساخت، فاز انتقال به تاخیر بیافتد.
Ø فاز انتقال:
در این برهه باید دید که آیا اهداف مورد نظر برآورده شدهاند و آیا باید چرخه تولید دیگری را آغاز کرد و یاخیر؟ در برخی موارد ممکن است این نقطه عطف با پایان فاز تبیین پروژه بعدی مصادف شود. معیار اصلی فاز انتقال، پاسخ به پرسشهای زیر است:
· آیا کاربران راضی هستند؟
· آیا اختلاف هزینههای واقعی و منابع مصرف شده با هزینههای پیشبینی شده، قابل قبول است؟ و اگر نیست، برای جلوگیری از این مشئله در پروژههای بعدی چه باید کرد؟
ü با توجه به نقاط عطف و ارزیابی و نتایج به دست آمده، تصمیمهای لازم به راحتی گرفته خواهد شد.
نتیجه گیری
تصمیم گیرنده برای افزایش سطح دانس و بینش خود پیرامون مساله و کاهش عدم اطمینان در انتخاب
بهترین تصمیم و راه ممکن به اطلاعات نیاز دارد و باید اصول مهم در تصمیمگیری را برای رقابت در بازار
جهانی رعایت کند. برخی از تصمیمات بهصورت تکراری هستند که به آن شرایط اطمینان گفته میشود، در
این شرایط، اصول تصمیمگیری تاثیر چندانی ندارد. این اصول زمانی تاثیرگذار است که در شرایط عدم
اطمینان یا ریسم قرار داشته باشیم
.
منابع
- ا53 اصل تصمیمگیری، نوشته رابرت گانتر
o- مبانی مدیریت، نوشته گری دسلر
o تصمیم گیری در مدیریت، نوشته دکتر ابوالقاسم حکیمی پور
o اصول و مبانی مدیریت، نوشته دکتر عبد الله جاسبی
o تصمیمگیری اثر بخش، نوشته رابرت هلر
o چگونه تصمیمگیری کنیم، پرسمان دانشجویی
تصمیم گیری با چندین هدف، نوشته دکتر محمد رضا مهرگان