مدیران آینده

مطالبی در حوزه مدیریت

مدیران آینده

مطالبی در حوزه مدیریت

تصمیم‌گیری

سید مسعودسیدی

کپی و بی ارتباط بودن منابع با متن

  


سید مسعودسیدی

1-1- تصمیم‌گیری

تصمیم‌گیری از نظر لغوی به معنی انتخاب، ارایه طریق، مشکل‌یابی ، ارزیابی راه حل ، قضاوت کردن پس از جمع آوری اطلاعات و شواهد و از نظر اصطلاحی عبارت از انتخاب بهترین راه حل از میان راه حل های مختلف یا ممکن است. تقریبا همگان تصمیم‌گیری را به صورت انتخاب بین شقوق مختلف تعریف می کنند(فرد، 1374). واژه تصمیم‌گیری به معنای عزم و اراده به انجام کاری است و از دید علم مدیریت به معنای انتخاب یک راه از بین راه‌های مختلف بوده و در حقیقت، انتخاب بهترین راه برای نیل به اهداف است.تصمیم‌گیری کار ساده‌ای نیست، بلکه فرایندی چند مرحله‌ای است. امروزه در مدیریت رایج ترین امری که هر مدیر همه روزه با آن روبه روست امر تصمیم‌گیری است و به یک معنی،تصمیم‌گیری را جوهر مدیریت می‌دانند. وقتی بر سر چند راهی قرار می گیریم مساله تصمیم‌گیری مطرح می شود.( حکیمی پور، 1376).

اساسی ترین عاملی که بر تصمیمات فرد اثر می‌گذارد، باورهای وی و سپس شرایط محیطی خاص مساله و موضوع مورد بررسی است.بنابر این تصمیم‌گیری، مسئولیت اصلی همه مدیران می باشد و آن عبارت از فرایندی است که نه تنها منتهی به اتخاذ تصمیم، بلکه منتهی به اجرا نیز می‌شود. به‌عبارتی، تا زمانی که تصمیم‌گیری به عمل تبدیل نشده است، به جز تصورات چیزی نیست.( میسکل[1]، 1382).

به بیانی دیگر تصمیم‌گیری فرایندی عقلی یا فرایندی ادراکی است که منجر به انتخاب از بین آلترناتیوها(گزینه‌های مختلف) می شود. هر فرایند تصمیم‌گیری در نهایت منجر به یک انتخاب نهایی می‌شود.از سویی تصمیم‌گیری به معنی انتخاب یک کار از میان چندین راهکار می باشد(گریفین[2]،1374).

شایان ذکر است که تصمیم‌گیری در اصل مهم ترین مسئولیت و مهارت یک مدیر است و فرآیندی است که علاوه بر اتخاذ تصمیم به اجرا نیز منتهی می شود.( حکیمی پور، 1388).تصمیم‌گیری فراگرد تشخیص و گزینش شیوه عمل خاصی برای حل یک مساله یا مشکل ویژه است(استونر و همکاران، 1995). گزینش، اشاره به مجموعه فعالیت‌های محدودی دارد که برای انتخاب راه حلی از میان شقوق راه حل‌ها صورت می گیرد. مشکل‌گشایی اشاره می کند به مجموعه وسیعی از فعالیت‌ها که لازمه یافتن راه حل یا شیوه عمل و اجرای آن برای اصلاح موقعیتی نامساعد است(علاقبند، 1382).

در این تعریف سه مفهوم اصلی وجود دارد:

الف) تصمیم‌گیری مستلزم انتخاب راهی از میان راه‌هاست یعنی اگر به جز یک راه، راه دیگری وجود نداشته باشد طبیعتاً تصمیمی نیز وجود نخواهد داشت.

ب) تجزیه و تحلیلی که منجر به انتخاب راهی از میان راه‌ها می شود، عقلانی و در سطح وجدان آگاه انجام می گیرد. اما در حالیکه جنبه‌های عقلایی و منطقی در اتخاذ تصمیم مهم است، عوامل ناخودآگاه و هم چنین جنبه های احساسی ، عاطفی و غیر عقلایی نیز در تصمیم‌گیری نقش مهم و موثر دارد.

ج) در تصمیم‌گیری، قصد و عمد وجود دارد. یعنی با اتخاذ تصمیم خاصی ، می خواهیم به هدف خاصی برسیم( سعادت، 1372).

تصمیم‌گیری هم چنین یکی از ریشه ای ترین موضوعات تحقیق در علوم انسانی می باشد. مطالعه تصمیم‌گیری موضوع بسیار مهمی است چرا که تفاوت های تصمیم‌گیری افراد یکی از زیربنایی ترین تفاوت های رفتاری ایشان است. تصمیم‌گیری در مدیریت و علوم اداری که یکی از پویاترین شاخه های علوم انسانی می باشد نیز به شدت مورد توجه است( الوانی،1385).

تصمیم‌گیری رکن اساسی تمام وظایف مدیریتی و در عین حال ، مبنای برنامه ریزی است چرا که نمی توان گفت برنامه ای وجود دارد مگر این که تصمیمی اتخاذ شده باشد. به عبارت بهتر، تصمیم‌گیری هسته مرکزی مدیریت است که در تمامی وظایف دیگر، نمود دارد. به همین دلیل برخی ( مانند هربرت سایمون) مدیریت و تصمیم‌گیری را دو واژه مترادف می دانند (سعادت، 1372).

تصمیم‌گیری یعنی ارزیابی راه حل های موجود و انتخاب بهترین گزینه(حکیمی‌پور، 1388).

جدول2.1. تعاریف تصمیم‌گیری از دید برخی از صاحبنظران عرصه مدیریت

محور اصلی (تمرکز) تعریف تصمیم‌گیری

صاحبنظر

سال

فرایند ادراکی، انتخاب بین آلترناتیوها(گزینه ها)

بارتو[3]

1989

انتخاب یک کار از میان چندین راهکار

گریفین

1374

تشخیص و گزینش شیوه عمل

استونر و همکاران

1995

حاصل تعامل انتظارات از آینده ، برآوردها و اطلاعات

هال و هافر[4]

1993

انتخاب راه، تجزیه و تحلیل، قصد و نیت

سعادت

1372

مبنای برنامه‌ریزی

سایمون

1386

 

در یک جمع‏بندی می‏توان گفت تصمیم‏گیری به عنوان مهم‏ترین وظیفه مدیران، فرایندی است شامل تعیین، ارزیابی و انتخاب گزینه مناسب.

 

1-1-1-سبک های تصمیم گیری[5]

سبک تصمیم گیری افراد بیانگر الگوی عادتی است که آنها در هنگام تصمیم گیری مورد استفاده قرار می دهند. به عبارت دیگر سبک تصمیم گیری هرفرد رویکرد شخصیتی او در درک و واکنش به وظیفه تصمیم گیری خود است. در نتیجه علاوه بر عوامل سازمانی و محیطی اثرگذار بر سبک تصمیم گیری خود است. در نتیجه علاوه بر عوامل سازمانی و محیطی اثرگذاربرسبک تصمیم گیری  مدیران، تفاوت ویژگی های شخصیتی نیز باعث می شود که مدیران نسبت به موقعیتهای تصمیم گیری به نحوه متفاوت رفتار کنند و در نتیجه سبک تصمیم گیری آنها با یکدیگر متفاوت باشد (سروون[6]،2005، 31).

سبک های تصمیم گیری به وسیله محققین زیادی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. برای مثال رووی و ماوسون [7]چهار سبک تصمیم گیری را با ویژگی های زیر تعریف می نماید:

دستوری: عملی، مقتدارنه، غیرشخصی و قدرت طلبانه.

تحلیلی: ذهنی، غیر شخصی، مستلزم اعمال کنترل.

مفهومی: بینشی، مجذوب، شخصی، منعطف و تطبیقی.

رفتاری: اجتماعی بودن، دوستانه و حمایتی.

مطابق نظر نات[8] سبکهای تصمیم گیری روشی است برای درک اینکه چرا مدیران در موقعیت یکسان از فرآیندهای تصمیم متفاوتی استفاده می نمایند.

به طور کلی تصمیم گیرندگان دو نوع اساسی رفتار تصمیم گیری را مورد استفاده قرار می دهند: اقتدار گرایانه و مشارکتی. تصمیم گیرندگانی که رفتار اقتدار گرایانه در پیش می گیرند، به تنهایی تصمیم گیری می کنند که چه کاری می باید صورت بگیرد و یا چگونه صورت گیرد و این را به زیردستان خود ابلاغ می نماید. در عین حال آنها ممکن است قبل از تصمیم نهایی در مورد تصمیمات با زیردستانشان مشورت کنند.

تصمیم گیرندگانی که رفتار مشارکتی دارند از زیردستان می پرسند که چه کاری با چه روشی انجام می شود و با یکدیگر به نوعی توافق یا اجماع می رسند. هردو رویکرد مزایا و معایبی دارند (دهقان، 1384، 102-101) .

درباره سبک تصمیم گیری دو بعد وجود دارد، اولین بُعد شیوه تفکر افراد است. برخی در تفکر یا پردازش اطلاعات به منطقی و عقلائی بودن گرایش دارند، یک فرد عقلانی به اطلاعات به طور منظم می نگرد و اطمینان حاصل می کند که قبل از تصمیم گیری همخوانی منطقی وجود دارد. برخی ممکن است به خلاقیت و تفکر شهودی گرایش داشته باشند، انسان شهودی مجبور نیست اطلاعات را به شیوه منظم پردازش کند. بُعد دیگر تحمل برای ابهام [9]را توصیف می کند، برخی افراد برای ابهام تحمل کمی دارند، اینها بایستی نظم و ترتیب و همخوانی در روشی که اطلاعات ساختار داده شده اند، داشته باشند به طوری که ابهام به حداقل برسد. وقتی این دو بُعد ترسیم شود چهار سبک تصمیم گیری به وجود می آید: دستوری، تحلیلی، ادراکی و رفتاری.

1- سبک دستوری[10]

افرادی که از این سبک استفاده می کنند، برای ابهام تحمل پایین دارند و در شیوه تفکرشان عقلانی هستند اینها کارآمد و منطقی می باشند، افرادی که نوع دستوری را به کار می برند، سریع تصمیم می گیرند و به کوتاه مدت نظر دارند. سرعت و بازدهی آنها در تصمیم گیری، اغلب موجب می شود که با حداقل اطلاعات و ارزیابی تعداد معدودی از راه حل ها به تصمیم گیری مبادرت ورزند.

2- سبک تحلیلی[11]

افرادی که از این سبک بهره می گیرند، تحمل ابهام بالاتر از سبک دستوری دارند، آنها قبل از تصمیم گیری، اطلاعات زیادی می خواهند و راه حل های قابل توجهی را ملحوظ می دارند تا افراد پیرو سبک تصمیم گیری دستوری. تصمیم گیران تحلیلی به بهترین وجه به عنوان تصمیم گیران دقیق با توانایی انطباق با موفقیت های منحصر به فرد خصوصیت یافته اند.

3- سبک ادراکی[12]

افرادی که سبک ادراکی را به کار می گیرند، به مسائل به طور وسیع می نگرند و راه حل های زیادی را جستجو می کنند. آنها بر بلند مدت تمرکز دارند و در یافتن راه حل های خلاق برای مسائل بسیار خوب هستند.

4- سبک رفتاری[13]

تصمیم گیرانی که این سبک را اعمال می کنند با دیگران خوب کار می کنند، آنها درباره دستاوردهای زیردستان توجه دارند و پیشنهادهای دیگران را می پذیرند. این افراد اغلب از جلسات برای ارتباطات استفاده می کنند و سعی دارند از تعارض بپرهیزند(دهقان، 1384، 104) .

2-1-1- فرآیند تصمیم گیری

به طورکلی فرایند تصمیم گیری را می توان شامل مراحل شش گانه زیر دانست.

مرحله اول: شامل تشخیص و تعیین مشکل و مسئله ای است که در راه تحقق هدف مانع ایجاد کرده است. در این مرحله باید کوشش شود مشکل اصلی و واقعی شناخته شده و به درستی تعریف شود.

مرحله دوم: یافتن راه حل های ممکن برای رفع مشکل مذکور است. احصای راه حل ها با توجه به تجربه های علمی و عملی مدیر و اطلاعات و آمار در دسترس او انجام می گیرد. هرچه راه حلهای بیشتری برای حل مشکل پیدا شده و تعیین شوند. انتخاب بهتری در تصمیم گیری صورت خواهد گرفت.

مرحله سوم: انتخاب معیار برای سنجش و ارزیابی راه حل های ممکن است. برای آنکه راه حل ها نسبت به هم مورد سنجش واقع شوند، لام است آنها را به وسیله معیاری مورد بررسی قرار دهیم.

مرحله چهارم: تعیین نتایج حاصل از هریک از راه حل های ممکن است. در این مرحله به عنوان مثال هزینه هایی که از به کارگیری هریک از راه حلها حاصل می شود، محاسبه شده و اساس ارزیابی بعدی قرار می گیرند. بر اساس معیارهای انتخاب شده، نتایج مثبت و منفی هریک از راه حل ها در این مرحله مشخص می شوند.

مرحله پنجم: ارزیابی راه حل ها از طریق بررسی نتایج حاصل از آنهاست. هر راه حل با توجه به نتایجی که از آن نصیب سازمان خواهد شد با سایر راه حل ها مقایسه شده و اولویت راه حل ها تعیین می شوند.

مرحله ششم: مرحله نهایی در فرآیند تصمیم گیری انتخاب یک راه از میان راه های مختلف و ارائه بیانیه تصمیم است (الوانی،1369، 154-151) .

در مورد مراحل فرایند تصمیم گیری اندیشمندان هریک نظریه های خاص خود را ارائه داده اند در یکی از این نظریات که توسط آرنولد و فیلدمن[14]  ارائه شده، هفت مرحله برای فرآیند تصمیم گیری برشمرده است:

1- پی بردن به وجود یک مسئله یا تشخیص وجود یک فرصت

2- تعیین هدف

3- یافتن راه حل های مختلف

4- جمع آوری اطلاعات

5- ارزیابی راه حل ها

6- انتخاب بهترین راه حل

7- اجرا

جورج هوبر [15]معتقد است، در فرآیند تصمیم گیری، مساله یابی، تصمیم گیری انتخاب و حل مسئله به هم تفاوت دارند. مطابق آنچه در نمودار آمده است (رضائیان،1371 ،176).

 در متون تصمیم‏گیری دو دسته فن معرفی شده‏اند.فنون«سخت»و فنون«نرم».فنون‏ حوزه برنامه‏ریزی ریاضی،نظیر برنامه‏ریزی خطی،برنامه‏ریزی عدد صحیح، برنامه‏ریزی آرمانی به فنون سخت معروفند.هرچه در فنون برنامه‏ریزی درجه اتکا،به‏ دستگاههای پیچیده ریاضی و داده‏های عینی‏بیشتر باشد،درجهء سخت بودن فن‏ بیشتر خواهد شد.از طرفی،فنونی نظیر، ECTERE,TOPISIS,SAW  و تخصیص خطی‏ فنون«نرم»تصمیم‏گیری محسوب می‏شوند.در این دسته از فنون درجه اتکاء به داده‏های‏ قطعی و عینی کمتر است.ورودی این دسته از فنون را عمدتا قضاوتهای ذهنی‏تصمیم‏ گیرندگان تشکیل می‏دهد.به علاوه مرحلهء پردازش در این نوع فنون کمتر به معادلات و دستگاههای ریاضی متکی است.

مقایسه«توان»فنون سخت با فنون نرم از محورهای اصلی تحقیقات در حوزه علم‏ مدیریت‏است.از جمله می‏توان به تحقیقات بنکرونیترفلد و ادوارد اشاره کرد.اگرچه در این زمینه پیشرفتهای چشمگیری حاصل شده است ولی همچنان‏ تحقیقات بیشتری لازم است تا به توانائی یک فن نسبت به سایر فنون پی برد ( ذکایی، 1384، 92-89).

 

3-1-1-تصمیم گیری در سازمانها

 اگر چه ارتباطات کار امد و موثر در هر سازمانی حیاتی هستند ، اما کلید موفقیت ، عمل است و عمل باید با تصمیم گیری هدایت شود  تصمیم گیری عبارت است از فرایند انتخاب یک عمل در ارتباط با یک مساله یا فرصت . تصمیم گیری منظم  پنج مرحله اساسی دارد که با شناخت مساله یا فرصت آغاز می شود . این مراحل پنج گانه به طور خلاصه عبارتند از :

1-      تشخیص و تبیین مساله یا فرصت .

2-       معلوم کردن و تجزیه

3-       انتخاب اقدام یا راه حل مطلوب

4-       اجری راه حل انتخاب شده .

5-       ارزیابی نتایج و پی گیری تا حد لازم .

 تصمیم گیری در سازمانها در شرایط گوناگون و وضعیتهای مختلفی صورت می گیرد که فرایند آن را چالش انگیز  می کند (لیانگ[16] ،2009، 1409) .

 

4-1-1-تئوری های تصمیم گیری

 نظریه پردازان رفتار سازمانی دو تئوری برای تصمیم گیری در نظر گرفته اند : تئوری کلاسیک و تئوری رفتاری

 

1-4-1-1-تئوری کلاسیک تصمیم گیری

تئوری کلاسیک تصمیم گیری ، مدیر را به عنوان کسی می بیند  که در دنیای کاملاً مطمئن عمل می کند . مدیر  با مساله کاملاً تعریف شده و روشن مواجه است ، همه شقوق ممکن برای اقدام و نتایج هر یک را می داند و سپس راه حلی انتخاب می کند که بهترین نتیجه بهینه ی در حل مساله به دست می دهد واضح است که آن یک راه ایده آل برای تصمیم گیری است . تئوری کلاسیک برنامه ریزی شده بعنوان تئوری رایجی شناخته می شود .

 

2-4-1-1-تئوری رفتاری تصمیم گیری

 تئوری رفتاری تصمیم گیری می گوید که انسان فقط بر حسب آنچه در موقعیت معینی درک می کند ، دست به اقدم   می زند . علاوه  بر این ، چنین ادراکی اغلب کامل نیستند . تصمیم گیرنده رفتاری به جای اینکه  با دنیای کاملاً مطمئن مواجه باشد . با محدودیت اطلاعاتی روبه رو است و به نظر می رسد که در شرایط عدم اطمینان عمل می کند . مدیران در مورد مسائلی که اغلب مبهم هستند تصمیم  می گیرند . آنها فقط قسمتی از اگاهی لازم برای راه حلها و نتایج را در اختیار دارند و نخستین راه حلی را انتخاب می کنند که به نظر می رسد راه حل رضایت بخشی است . هربرت سایمون1  این مدل را سبک قناعت ورزی2  می نامد . تفاوت اساسی بین توانایی مدیر برای تصمیم گیری رضایتبخش «سبک رفتاری » وجود محدودیتهای شناختی و تاثیرشان بر ادراکات است و محدودیتهای شناختی ، تواناییهای ما را در تعریف مسائل ، تعیین شقوق عمل و انتخاب راه حلی که نتایج ایده آل قابل پیش بینی داشته باشد ، تضعیف می کند . این محدودیتهای شناختی به قدری در دنیای روزمره مدیران مهمند که ارزش والای بصیرت و قضاوت را معلوم می کنند ( حسینی و خایف اللهی،1378، 158).

3-2-2- بصیرت ، قضاوت و پایبندی به عمل گذشته

عنصر کلیدی در تصمیمات برنامه ریزی نشده موفقیت آمیز در شرایط نا مطمئن، بصیرت است . بصیرت ، توانایی شناختن یا تشخیص دادن سریع امکانات در یک موقعیت مشخص را نشان می دهد . بصیرت ، عنصر خود انگیختگی بی سابقه را به تصمیم گیری مدیریت اضافه می کند و در نتیجه ظرفیت بالقوه ی را برای خلاقیت و نو آوری بیشتر ، ارائه می دهد . بویژه در شرایط ریسکی و عدم اطمینان مدیران موفق ، احتمالاً تا حدود زیادی از بصیرت در تصمیم گیری استفاده می کنند . این یک راه بر خورد با  موقعیتهایی است که در آن سابقه امر روشن نیست ، وقعیتها محدودند و زمان ، عامل اصلی تصمیم گیری است .

مدیران با وجود محدودیتهایی که دارند سعی می کنند به صورت قدم به قدم و به طور منظم برنامه ریزی کنند . مدیران زبر دست و دقیق همچنین به ویژگیهای شغلی که میتنز برگ و دیگران مورد بحث قرار داده اند واقفند و مهارتهای بصیرت خودشان را به اقتضای آنها به کار می برند مدیران  کار امد قادرند نگرشهای تحلیلی و بصیرتی را برای خلق راه حلهای تازه و جدید ترکیب کنند .

 

4-2-2-یابندگی قضاوتی

 قضاوت یا به کار بردن توانایی ذهن ، در تمام جنبه های تصمیم گیری حائز اهمیت است یابندگی یا ساده کردن استراتژی ها یا قواعد سر انگشتی  که در تصمیم گیری به کار می روند . می توانند کار مدیران را ساده تر سازند تا با شرایط عدم اطمینان و محدودیت اطلاعات بتوانند تصمیم گیری کنند . اما اینها ممکن است به اشتباهات سیستماتیک منجر شوند که بر کیفیت تصمیمات  اثر می گذارند . تحقیقات نشان می دهد که مدیران و سایرین در معرض اشتباهات سیستماتیک و جهت گیری هایی قرار درند که در کیفیت  تصمیم های اتخاذ شده می توانند موثر باشند .

 هر تصمیم گیرنده ی باید از مسائل یابندگی قضاوتی ، شامل در دسترس بودن ، مشابهت و تکیه بر سابقه تعدیل آگاه باشد

 

5-2-2-قاطعیت در تصمیم گیری

 با توجه به مدیریت فرایند تصمیم گیری ، می توان گفت که مدیر کار امد کسی است که قادر به گزینش  دقیق مسائل و مشکلاتی باشد که پذیرای تصمیم گیری مدیرتی هستند . قاطعیت در تصمیم گیری دو جنبه مهم دارد : نحست انتخاب مسائل و فرصتهایی که سزاوار رسیدگی و توجه مدیریتی باشند و دوم اتخاذ یک استراتزی برای بر خورد با مسائل .

اندیشمندان و صاحبنظران مدیریت و سایر علوم رفتاری تعاریف مختلفی از تصمیم گیری ارائه داده اند که در ذیل به پاره ای از آنها اشاره می کنیم:

جوزف ماسی [17]درکتاب خود به نام اصول مدیریت تصمیم گیری را چنین تعریف می کند: "تصمیم گیری یک شیوه عمل و یا حرکت در یک مسیر خاصی است که با تأمل، از میان راه و روش های گوناگونی برای نیل به یک هدف مطلوب انتخاب شده است" در این تعریف سه مفهوم اصلی وجود دارد:

1- تصمیم گیری مستلزم انتخاب راهی از میان راه هاست، یعنی اگر به جز یک راه، راه دیگری وجود نداشته باشد، طبیعتاً تصمیمی نیز وجود نخواهد داشت.

2- تجزیه و تحلیلی که منجربه انتخاب راهی از میان راه ها می شود، عقلانی است و در سطح وجدان آگاه انجام می گیرد، در حالی که جنبه های عقلانی و منطقی در اتخاذ تصمیم مهم است، عوامل ناخودآگاه و همچنین جنبه های احساسی، عاطفی و غیر عقلانی در تصمیم گیری نقش مهم و مؤثردارد.

3- در تصمیم گیری، قصد و عمد وجود دارد. یعنی با اتخاذ تصمیم خاصی، می خواهیم به هدف خاصی برسیم.

ریچارد.ال. دفت در کتاب تئوری و طراحی سازمان خود تصمیم گیری سازمانی را چنین تعریف می کند: تصمیم گیری سازمانی عبارت است از فرآیند شناسایی و حل مسائل. این فرآیند شامل دو مرحله اصلی است. مرحله شناسایی مسئله، زمانی است که آیا اطلاعات درباره اوضاع سازمانی و شرایط محیطی تحت کنترل قرار می گیرند تا مشخص شود که آیا عملکرد رضایتبخش است یا خیر و بدین ترتیب به علت کاستی ها پی ببرند. مرحله حل مسئله زمانی است که راه حل های گوناگون مورد توجه قرار می گیرد. یکی از راه حل ها انتخاب می شود و به اجرا در می آید .

در تعریف دیگری از تصمیم گیری این گونه آمده است:

فرآیند انتخاب یک راه حل از بین مجموعه ای از شقوق و راه حل های ممکن، همان چیزی است که ما تصمیم گیری می نامیم.

در تعریف دیگری: تصمیم گیری به طور کلی به تعبیر جهانی آن به عنوان "انتخاب از میان گزینه ها" تعریف شده است. در تعریف دیگری تصمیم گیری را انتخاب یک گزینه از میان چندین گزینه برای پاسخ به یک مسأله درک شده، تعریف می کنند. تصمیم گیری، فرآیندی مداوم و چالشی برای مدیران است ( حسینی و خایف اللهی،1378، 164-157).

 

7-2-2- تصمیم گیری چند معیاره

انسان حتی در کوچک ترین تصمیم شخصی، در پی آن است که بین نیازها و اهدافش تعادلی برقرار کند و این ضرورت، او را به استفاده از تصمیم گیری چند معیاره به عنوان یک راه حل ، نیازمند می کند . به طور مثال ممکن شغلی با بیشترین حقوق انتخاب کنیم، ولی آیا امکانات رفاهی دیگر نظیر مسکن، بیمه و ... نیز در نظر گرفته شده است ؟ آیا محیط شغلی مطابق میل ما است و یا آینده روشنی دارد ؟ ممکن است کوتاه ترین مسیر انتخاب شود ولی آیا مسیر کوتاه انتخاب شده ارزان ترین، راحت ترین و بی خطر ترین مسیر است ؟ (عطائی، 1389) .

دنیای اطراف ما مملو از مسائل چند معیاره است و انسان ها همیشه مجبور به تصمیم گیری در این زمینه ها هستند . به طور مثال هنگام انتخاب شغل معیارهای مختلفی مانند درآمد، موقعیت اجتماعی، خلاقیت و ابتکار و ... مطرح می باشند که فرد تصمیم گیرنده گزینه های مختلف را باید بر طبق این معیارها بسنجد (قدسی پور، 1384) .

در گذشته مسائل تجاری اغلب با یک هدف و آن هم پیشینه کردن سود تبیین می شدند اما امروزه در تجارت این شاخص نمی تواند به تنهایی راه گشای پیشرفت باشد . هنر تصمیم گیرندگان امروزی، استفاده از اهداف چندگانه متضادی مانند کمینه کردن هزینه و پیشینه کردن کیفیت خدمات است . این گونه مسائل خیلی پیچیده تر از مسائل گذشته و سنتی هستند . باید اهداف مورد نظر را با شاخص های متعدد مقایسه کرده و یا آن را رتبه بندی کرد.

پیچیدگی های محیط برنامه ریزی ، حجم زیاد اطلاعات و مشکلات عدیده ای که جهان کنونی با آن مواجه است ، نگرش یک بعدی را بر نمی تابد . بسیار مشکل است که از یک زاویه تک بعدی پدیده های اطراف خود را ببینیم و تنها با یک شاخص به قضاوت بپردازیم . در بعضی از مسائل، معیارها ممکن است با یکدیگر متضاد باشند، یعنی افزایش یک عامل یا معیار موجب کاهش عامل دیگر شود . تبدیل معیارها (اعم از کیفی و کمی) به یکدیگر نیز مشکلات خاص خود را دارد . در این گونه مسائل معمولاً باید به دنبال گزینه ای بود که بیشترین مزیت را برای تمامی معیارها ارائه می کند . با توجه به پیچیدگی تصمیم گیری در حضور معیارهای متعدد کمی و کیفی، شاخه ی خاصی از علم تحقیق در عملیات، با نام تصمیم گیری چند معیاره ایجاد شده و به سرعت در حال توسعه است . در مدل هایی مانند برنامه ریزی خطی، برنامه ریزی عدد صحیح، برنامه ریزی غیر خطی، تخصیص و عمده مدل های کلاسیک تحقیق در عملیات، فقط یک معیار مانند سود، هزینه، بهره وری، زمان و ... مورد توجه قرار می گیرد، حال آن که در مدل های تصمیم گیری با معیارهای چندگانه، هم زمان چند معیار با یکدیگر در تعیین بهترین گزینه مورد استفاده قرار می گیرد (مهرگان، 1387) .

تصمیم گیری چند معیاره به تصمیم گیری در شرایط چندگانه و معمولاً با معیارهای ناسازگار اشاره دارد . معمولاً در مسائل روزمره زندگی با مسائل تصمیم گیری چند معیاره مواجه می شویم . به عنوان مثال در زندگی شخصی به هنگام خرید یک خانه یا یک ماشین ممکن است در مورد بررسی معیارهایی نظیر قیمت، اندازه، سبک، امنیت و راحتی با مسائل تصمیم گیری چند معیاره مواجه شویم (زو و یانگ، 2001) .

از آن جا که چندگانگی اهداف در هر جامعه، دولتمردان و مدیران آن ها را در انتخاب راه حل صحیح و مناسب با دشواری های مختلفی مواجه می سازد، محققان نیز با تکیه بر روش های برنامه ریزی می کوشند راه حل های مناسبی برای حل این گزینه ها پیشنهاد کنند ، با چنین رویکردی آنان روش های رتبه بندی، روش های تصمیم گیری چند معیاره و چند شاخصه را نیز طراحی و معرفی می کنند (اکبری و زاهدی کیوان، 1387) .

تصمیم گیری چند معیاره ممکن است به عنوان فرآیندی پیچیده و پویا شامل یک سطح مدیریتی و یک سطح مهندسی در نظر گرفته شود (داک استین و ابر کویج، 1980،20-14) .

معیارها ممکن است کمی یا کیفی بوده و به دلیل وجود مقیاس های مختلف اندازه گیری، با هم قابل مقایسه باشند، در بعضی از مسائل معیارها ممکن است با یکدیگر متضاد باشند، یعنی افزایش یک عامل یا معیار موجب کاهش عامل دیگر شود . تصمیم گیری با معیارهای چندگانه معمولاً به دنبال گزینه ای است که بیش ترین مزیت را برای تمامی معیارها ارائه می کند (مهرگان 1387). فورمن[18] و سلی[19] معتقدند هر سیستم تصمیم گیری چند معیاره باید دارای خصوصیات زیر باشد :

امکان فرموله کردن مسأله و تجدیدنظر کردن، در نظر گرفتن گزینه های مختلف، در نظر گرفتن شاخص ها و معیارهای مختلف، در نظر گرفتن شاخص ها و معیارهای مختلف، امکان به کار گیری شاخص های کیفی و کمی در فرآیند تصمیم گیری، در نظر گرفتن نظرات افراد مختلف در مورد گزینه ها و شاخص ها، امکان تلفیق قضاوت ها و داشتن یک مبنای تئوری قوی .

1-7-2-2- کاربردهای تصمیم گیری چند معیاره

مسائل تصمیم گیری چند معیاره در تمامی زمینه های مدیریتی زیر به کار گرفته شده اند ، جدول 2-2 فهرستی از کاربردهای مختلف این روش را نشان می دهد :

جدول 2-2. کاربردهای مختلف تصمیم گیری چند معیاره در مدیریت.

ردیف

نوع کاربرد

ردیف

نوع کاربرد

1

مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک

11

مخابرات

2

برنامه ریزی صنعتی

12

برنامه ریزی شهری

3

برنامه ریزی کشاورزی ومدیریت جنگل ها

13

تعیین شاخص های اقتصادی

4

مدیریت و برنامه ریزی منابع طبیعی

14

صادرات و واردات

5

شیلات

15

حسابداری و بودجه ریزی

6

برنامه ریزی تولید و طراحی های مهندسی

16

بانک داری و سرمایه گذاری

7

مکان یابی

17

مدیریت نیروی انسانی (ارزیابی کار و انتخاب افراد)

8

حمل و نقل (برنامه ریزی بزرگراه ها و طراحی متروها)

18

مدیریت زنجیره تأمین

9

علوم نظامی و جنگ

19

کنترل پروژه

10

شبکه های کامپیوتری

20

و ...

منبع: (عطائی، 1389 : 11-10)

 

2-7-2-2-دلایل به­کارگیری تصمیم­گیری چند معیاره

مدیریت سنتی درمفهوم به کارگرفتن کلیه امکانات موجود سازمان برای رسیدن به هدف مورد نظر بیان  می­شد، اما در تعریف نوین مدیریت، وظیفه و مسئولیت اصلی مدیر، تصمیم­گیری منطقی و مطلوب است که  این عمل، علم و دانش او را در  چگونگی اداره و رهبری تعیین می­کند . امروزه در سازمان­ها به (group decision making) تصمیم­گیری گروهی توجه  زیادی می­شود. این توجه به  گروه به دو دلیل اصلی قابل توجه است: نخست، تأکیدی که مطالعات هاتورن و بررسی­های بعدی بر اهمیت گروه داشتند و دوم، بزرگ شدن سازما ن­ها که باعث پیچیدگی محیط داخلی سازمان­ها شده است، به­طوری که در اغلب موارد، یک گروه بهتر از یک فرد می­تواند  تصمیم ­گیری کند .اما اگر بنا باشد تعریفی از گروه و تصمیم­گیری گروهی به عمل آید می­توان  گفت: گروه عبارت است از دو یا چند فرد که با یکدیگر تعامل دارند و هر فرد، فرد دیگر را تحت نفوذ قرار داده یا تحت نفوذ دیگری قرارگیرد .

 

3-7-2-2- تصمیم­گیری با معیارهای چندگانه

تصمیم­گیری با معیارهای چندگانه در شرأیط پیچیده و متغیر کنونی، انسان نمی­تواند اطراف خویش را به صورت تک­بعدی و تنها با درنظر گرفتن یک معیار بنگرد و قضاوت­های خویش را بر این اطلاعات استوار سازد. از­این­رو انسان مجبور می­شود همواره اهداف خود را با معیارهای متعدد مقایسه کرده، آن­ها را رتبه­بندی کند، این خود شاید بزرگ­ترین مشکل بشر امروزی باشد. اهداف چندگانه و گاه متضاد و با معیارهای چندگانه، پیچیدگی­های فرآیند تصمیم­گیری را  برای مدیران سازمان­های امروزی باعث شده است.

 حل یک مسأله تصمیم­گیری با معیارهای چندگانه، از دهه ۱۹۷۰ شروع گردید و در دهه ۱۹۸۰ جهان با تغییر و تحولات شگرف در این نوع فرآیندهای تصمیم­گیری روبه رو شد.

 

4-7-2-2- لزوم تصمیم گیری چندمعیاره در پروژه­ها و مسائل مختلف

تصمیم­گیری در مسائل مدیریتی و انتخاب گزینه برتر از بین گزینه­های پیشنهادی جهت حل مشکلات و تصمیم­گیری تنها بر اساس معیارهای اقتصادی - نسبت سود به هزینه - صورت می­گرفت. ولی امروزه با استفاده از روش­های تصمیم­گیری چندمعیاره، دیگر لازم نیست که تنها از معادل مالی معیارهای اجتماعی واقتصادی در انتخاب گزینه برتر استفاده کرد؛ بلکه می­توان معیارهای مختلف کمی و کیفی را در اولویت­بندی و انتخاب گزینه­های برتر درتصمیم­گیری به­کار برد. مسائل تصمیم گیری، در اغلب موارد به­وسیله تعداد زیادی از گزینه­ها و نتایج غیرقطعی، شرکت کنندگان مختلف با اهداف متضاد و روابط و تعاملات پیچیده تعریف می­گردند. خصوصیات شاخص­های مختلف  تصمیم­گیری را می­توان در موارد زیر خلاصه نمود .

-  شاخص­ها و معیارها در اغلب مواقع کاملاً با یکدیگر متضاد هستند

-  بیشتر شاخص­ها غیرقابل اندازه گیری­اند.

-  سازمان­ها و افراد ذینفع متعددی در تصمیم­گیری وجود دارد.

-  هر شاخص به طور تقریبی شامل اطلاعات فراوان بوده که بیانگر یک سیستم بسیار پیچیده می­باشد .

ارزیابی بعضی از شاخص­های کیفی، بسیار مشکل بوده که تنها می­توان با استفاده از مقیاس­های زبانی آن­ها را بخوبی ارزیابی نمود.

که در نظر گرفتن همزمان تمامی شاخص­های فوق در مدیریت و برنامه­ریزی به­هم پیوسته بدون          MADM  امکان­پذیر نمی­باشد. استفاده از مد ل­های تصمیم­گیری چند معیاره به­طور کلی می­توان علل لزوم استفاده از مدل­های تصمیم­گیری چندمعیاره در تصمیم ­گیری را به صورت زیر خلاصه نمود:

- دستیابی به اهداف و محورهای مختلف

- ارتباط موثر و مستقیم مسائل مدیریت با سایر حوضه­ها

- وجود شاخص­ها و معیارهای متضاد در مسائل

- وجود سازمان­ها، نهادها در مدیریت

- لزوم در نظر گرفتن پیامدهای اقتصادی، اجتماعی وسیاسی و برنامه­های پیشنهادی جهت انتخاب گزینه/ گزینه­های برتر

- وجود شاخص­ها و معیارهای کیفی و غیرقابل اندازه­گیری در مسائل

 

شکل 1-2: شرایط مختلف تصمیم گیری

برای مدل کردن مسائل چند­هدفه یا چند­شاخصه بسیار روش­های تصمیم­­گیری چند­معیاره مناسب است. با این روش­ها می­توان  گزینه­ها را بر اساس معیارهای کمی و کیفی ارزیابی کرد. همچنین این روش­ها به ما این اجازه را می­دهند که بین معیارها اهمیت نسبی برقرار کنیم.

 

5-7-2-2- تقسیم بندی مدل­های تصمیم­گیری چند معیاره

1-5-7-2-2- مدل­های چندهدفه[20]

 هدف اصلی در برنامه‌ریزی چندهدفه طراحی نقطه بهینه است، یعنی تصمیم‌گیرنده به دنبال به دست آوردن نقطه بهینه است، که روش­های حل آن عمدتاً به صورت الگوریتم و تنظیم مدل­های Min  و Max می‌باشد.

 

2-5-7-2-2- مدل­های چندشاخصه[21]

که به منظور انتخاب گزینه برتر استفاده می‌گردند. هدف اصلی در این مدل­ها، انتخاب و رتبه‌بندی بین گزینه‌های مشخص و معلوم می‌باشد، بدین معنی که تصمیم‌گیرنده از میان چند گزینه معلوم یکی را انتخاب می‌کند و این مدل­ها با کمک برآورد ماتریس حل می‌گردد.

مدل­های چند شاخصه (MODM) این مدل­های تصمیم­گیری به دو دسته عمده مدل­های چند هدفه ٥ تقسیم می­شوند. مدلهای چند­هدفه به­منظور طراحی به کار گرفته می­شوند در حالیکه مدل­های (MADM) چند­شاخصه به منظور انتخاب گزینه برتر استفاده می­گردند.

 

3-5-7-2-2- مدل­­سازی چندشاخصه  [22]

تصمیم­گیری با شاخص­های چندگانه با  مسائلی سروکار دارد که تصمیم­گیرنده می­خواهد با توجه به عوامل چندگانه از بین چند گزینه، یکی را انتخاب و یا آ ن­ها را رتبه­بندی کند؛ مانند انتخاب بهترین شغل از بین موقعیت­های موجود با توجه به معیارهایی مثل حقوق و مزایا، محیط کار، شأن اجتماعی و فاصله محل کار تا منزل. این مد ل­ها اصولا انتخا ب­گر بوده، به منظور شناسایی Mگزینه موجود از بین گزینه­های مختلف به  کار می­روند.

یکی از روش­ها برای مدل کردن مسئله با رویکرد چند­شاخصه از روش مجموع ساده وزین  SAW)) است. در این روش برای هر یک از شاخص­ها، وزنی تعیین شده و با تشکیل MADM ماتریس تصمیم­گیری برای گزینه­ها به شرحی که در ادامه توضیح داده خواهد شد. گزینه برتر انتخاب می­شود. قدم­های ایجاد مدل تصمیم­گیری به شرح زیر است:

۱. انتخاب شاخص­ها

۲. کمی کردن شاخص­ها

۳. بی­مقیاس کردن

۴. ارزیابی وزن­های شاخص­ها

۵. انتخاب یکی از روش­های تصمیم­گیری با معیارهای چندگانه

6.حل مدل

7. جمع­بندی

 

1.    اکبری،نعمت ا...؛زاهدی کیوان،مهدی(1387)،"کاربرد روشهای رتبه بندی و تصمیم گیری چند شاخصه"،چاپ اول،تهران :انتشارات موسسه فرهنگی-اطلاع رسانی و مطبوعاتی.

2.    حکیمی پور، ابوالقاسم(1376). تصمیم گیری در مدیریت ، کاربرد فرضیه زنیره های مارکوف در تصمیم گیری مدیریت. مشهد: آستان قدس رضوی.

3.        دهقان،نبی اله،1383،"چگونگی تاثیر فرهنگ بر سبکهای تصمیمگیری مدیران (یک رویکرد فرافرهنگی)"،نشریه: کنترولر » بهاروتابستان 1383 - شماره 15 و 16،(27 صفحه - از 96 تا 122)

4.        ذکایی، م،1384،"راهنمای مدیریت پروژه"، چاپ آدینه

5.        رضائیان،علی،1371،"اصول مدیریت"،تهران، چاپ سوم، انتشارات سمت،176.

6.    سعادت، اسفندیار( 1372). فرایند تصمیم گیری در سازمان. تهران: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران .

7.       عطایی،محمد(1389)،"تصمیم گیری چند معیاره فازی" چاپ اول،شاهرود:دانشگاه صنعتی شاهرود

8.    علاقبند، علی ( 1382). مدیریت عمومی. تهران: نشر روان.

9.        قدسی پور،سید حسن(1384)،"فرایند تحلیل سلسله مراتبی "،چاپ دوم،انتشارات دانشگاه صنعتی امیرکبیر

10.    مورهد، گریفین، 1374، رفتارسازمانی، ترجمه الوانی،معمارزاده، تهران: انتشارات مروارید.

11. مهرگان ،محمدرضا(1387)،پژوهش عملیاتی پیشرفته" ،چاپ چهارم،تهران:نشر کتاب دانشگاهی.

12.    حسینی،سید عبدالرضا و احمدعلی خایف الهی،1378،"طراحی و تبیین الگوی مناسب تصمیم گیری مدیران عالی "،مدرس علوم انسانی بهار 1378 شماره ،10،167-157

13.    میسکل ،هوی، ( 1382) ، مدیریت آموزشی ( تئوری ، تحقیق و عمل) . ترجمه سیدعباس زاده، میرمحمد. ارومیه: دانشگاه ارومیه.

14.    الوانی(1385).مدیریت عمومی( چاپ بیست و نهم ). تهران: نشر نی

15.    Xu, ling & Yang, Jian-Bo,(2001), “Introduction to Multi-Criteria Decision Making and the Evidential Reasoning Approach” Manchester School of Management University of Manchester Institute of science and Technology, No. 0106.

16.    Stoner, James A. F., A. Edward Freeman and Daniel A. Gilbert Jr.  (1995).  Management6th ed. Englewood Cliffs, NJ: Prentice-Hall.

17.   Liang, Tien-Fu,(2009), "Fuzzy multi-objective project management decisions using two-phase fuzzy goal programming approach", Journal of Computer & Industrial Engineering, Vol.57, pp.1407-1416

18.    Duckstein,L. , Opricovic , S. ,(1980). “multi objective optimization in river basin development”. Water Resources Research.No.16(1),PP.14-20

19.    Cervone  HF,  (2005).  Making  decisioninternational  digital  library  perspectives  21:1  thecurrent issue and full  text archive of this journal isavailable at www.emeral dinsight.com.

 



[1]-Misckel

[2]-Griffine

[3]-Barreto

[4]-Hall&Hoffer

[5]-Decision Making styles

[6]-Cervone

[7]-Rowe and Mason

[8]-Nutt

[9]-Tolerance for ambiguity

[10]-Directive Style

[11]-Analytics Style

[12]-Conceptual Style

[13]-Bihavioral Style

[14]-Arnold and Feldman

[15]-George P.Huber

[16]-Liang

1-Herbert  simon

2-Satisficing

[17]-Joseph NL Massie

[18]-Forman

[19]-Selly

[20]-Multiple Objective Decision Making

[21]-Multiple Attribute Decision Making

[22]- Multiple Attribute Decision Making

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد