مدیران آینده

مطالبی در حوزه مدیریت

مدیران آینده

مطالبی در حوزه مدیریت

خلاقیت و تفکر بر تصمیم گیری مدیران در سازمانها

متین فلکی


کپی است


 

 



پروژه: خلاقیت و تفکر بر تصمیم گیری مدیران در سازمانها


استاد: جناب آقای دکتر سبیلان اردستانی

دانشجو: متین فلکی
دانشگاه ازاد اسلامی واحد اراک

 

مقدمـــــه:

امروزه پیچیدگی سازمانها، هزینه های بالای عملیـات و وسـعت تشـکیلات سـازمانی، لـزوم شیوه های تصمیم گیری مناسب و اخذ تصممیات مستدل را برای مدیران روشن می سازد. آنچه مدیران بیش از هر چیز به آن نیازمندند، ابزاری راحت ، مطمئن و علمی برای یاری آنان در انجام تصمیمات است که پیوسته یا گه گاه با آن مواجه مـی شـوند. تکنیـک هـای کمـی وابزارهای ریاضی در این راستا کار ساز و ثمر بخش است.


خلاقیت وتفکر بر تصمیم گیری مدیران در سازمانها


 رشد، موفقیت و شکست سازمانها، نتیجۀ تصمیمات مدیران آن سازمانهاست. در یک سازمان، مدیران تصمیم گیرنده هستند و کیفیت این تصمیمات، تعیین کنند موفقیت سازمان جهت دستیابی به اهداف سازمانی است.اگرچه تصمیمات استراتژیک برای سازمان سرنوشت ساز است اما مدیران، باید در مورد دیگر ابعاد سازمان مانند ساختار، سیستمهای کنترل، عکس العمل به تغییرات محیط و تخصیص منابع انسانی نیز به تصمیمگیری بپردازند. سازمان، بدون وجود مکانیسم تصمیمگیری فرو ریخته و به صورت مجموعهای از افراد که هدفهای خاص خود را دنبال میکنند، در میآید. تصمیم، به عنوان یک نقطۀ شروع، در شناخت فرآیندهای سازمانی، از اهمیت حیاتی برخوردار است. از آنجایی که تصمیم گیری، جوهرة اصلی مدیریت را تشکیل میدهد، انجام درست و مؤثر وظایف مدیریت به طور کامل به آن بستگی دارد و فلسفۀ وجودی مدیریت، پیوندی ناگسستنی با تصمیمگیری ایجاد میکند. بنابراین بحث تصمیم گیری، یک بحث با ارزش و مهم تلقی میشود. تخصیص منابع، شبکۀ ارتباطی، روابط رسمی و غیررسمی و تحقق اهداف سازمانی، به وسیلۀ مکانیزمهای تصمیم گیری کنترل میشود. از این رو، تصمیمگیری، به منزلۀ کلید فهم پیچیدگی های سازمان و عملکردهای مدیریت است. سازمانهای پیچیده و مدرن، براساس اندیشه های نو بنا شده و برای ادامۀ موجودیت خود، بیش از پیش، خصوصیت جستجوگرانه دارد و بر روشهای نوین و بدیع تکیه میکند. خلاقیت را میتوان توانایی دیدن چیزها در یک نظر نو و غیرمعمولی، دیدن مشکلاتی که هیچ کس دیگر امکان تشخیص موجود بودن آنها را نمیداند و سپس ارایۀ رهیافت های جدید، غیرمعمول و اثربخش دانست.

  نقش مدیریت در مجموعه هایی که خلاقیت و نوآوری از ضروریات و عامل اصلی آن به شمار میرود، بسیار مهم و حساس است زیرا مدیر میتواند توانایی و استعداد خلاقیت و نوآوری را در افراد ایجاد، ترویج و تشویق کند و رفتار و عملکرد آنها میتواند مانع این امر حیاتی شود. هنر مدیر خلاق، عبارت است از:

 استفاده از خلاقیت دیگران و پیدا کردن ذهنهای خلاق. مدیر خلاق باید فضایی بیافریند که خود بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را نیز برای خلاقیت تحریک کند.

 تصمیمات، همواره در جهت تحقق اهداف و با توجه به منابع موجود گرفته میشود و نوع اهداف و چگونگی تحقق آنها را تعیین میکند، بنابراین تصمیم گیری، مکانیسمی است که تمام فعالیتهای سازمان را در بر میگیرد و در واقع، بر تمام اعضای سازمان خواه به صورت انفرادی و خواه به صورت عضوی از گروه، اثر میگذارد.

سازمان، بدون وجود مکانیسم تصمیم گیری، فرو ریخته و به صورت مجموعهای از افراد که هدفهای خاص خود را دنبال میکنند، در میآید. مدیران، بنابر ضرورت حرفهای، تصمیم گیری میکنند وکیفیت این تصمیمات، میتواند تعیین کنندة موقعیت سازمان در جهت دستیابی به اهداف سازمان باشد. خلاقیت نیز، یکی از ابعاد شناختی فرد است که بر نحوه ای تصمیم گیری مدیران، تأثیرگذار است.

 در این تحقیق، در پی پاسخگویی به این سؤال اساسی است که آیا خلاقیت، بر تصمیم گیری مدیران تأثیرگذار است؟ تفاوت در سبکهای تصمیم گیری، به خلاقیت فردی مدیران بستگی دارد.

 اثر نوع خلاقیت بر مهارت مدیران از نظر خود مدیر و دیگران و بهره برداری از این نقش به سزایی در بهبود تصمیم گیری ایفا میکند و مدیران، میتوانند از طریق آشنایی با نحوة اثرگذاری این ابعاد بر ارتقای سازمانی، همت گمارند. بنابراین، پرداختن به نقش خلاقیت و کشف اثر آن بر بهبود تصمیم گیری مدیران از دلایل با اهمیت این تحقیق است و مدیران میتوانند با کشف تأثیر خلاقیت بر تصمیم گیری و اتخاذ تصمیمات حیاتی، عملکرد سازمان را بهبود بخشند  برای اولین بار این موضوع طی تحقیق به عمل امده در استان فارس، انجام گرفته است.

 همچنین، از دیگر دلایلی که میتوان از آن به عنوان اهمیت این پژوهش یاد کرد پرداختن به مقولۀ تصمیم گیری است که خود، اهمیت به سزایی در مباحث سازمان و مدیریت دارد. اهمیت تصمیم گیری به حدی است که هربرت سایمون مدیریت را مساوی با تصمیمگیری میداند. خلاقیت، یعنی تلاش برای ایجاد یک تغییر هدفدار در توان اجتماعی یا اقتصادی سازمان، به کارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید، توانایی پرورش یا به وجود آوردن یک انگاره یا محصول جدید است. خلاقیت، عبارت است از:

 طی کردن راهی تازه یا پیمودن راه طی شدة قبلی به طرزی نوین. خلاقیت، ارایۀ فکر و طرحی نوین برای بهبود و ارتقای کمیت یا کیفیت فعالیتهای سازمانی است؛ مثل افزایش بهرهوری، افزایش تولیدات یا خدمات، کاهش هزینه ها، تولیدات یا خدمات، کاهش هزینه ها، تولیدات یا خدمات از روش بهتر، تولیدات یا خدمات جدیدتر. روبرت جی استرنبرگ در بررسیهای خود، شش عامل را در خلاقیت افراد مؤثر دانستهاند:  دانش:  اطلاعات پایهای در زمینهی محدود و کسب تجربه و تخصص در سالیان متمادی؛ توانایی عقلانی: توانایی ارایهی ایدة خلاق از طریق تعریف مجدد و برقراری ارتباطات جدید در مسایل؛ سبک فکری: افراد خلاق، عموماً در مقابل روش ارایه شده از طرف سازمان و مدیریت ارشد، سبک فکری ابداعی را برمیگزینند؛ انگیزش: افراد خلاق، عموماً برای به فعل درآوردن ایدههای خود برانگیخته میشوند؛ شخصیت: افراد خلاق، عموماً دارای ویژگیهای شخصیتی مانند مصر بودن، مقاوم بودن در مقابل فشارهای بیرونی و داخلی و نیز مقاوم بودن در مقابل وسوسه همرنگ جماعت شدن هستند؛ محیط: افراد خلاق، عموماً در داخل محیطهای حمایتی، بیشتر امکان ظهور مییابند. این محقق، مشخص کرده اند که عمده ترین دلیل عدم کارایی برنامه های آموزش خلاقیت، تأکید صرف این برنامهها بر تفکر خلاق، به عنوان یکی از شش منبع مؤثر در خلاقیت است در حالیکه سایر عوامل نیز، تأثیر به سزایی در موفقیت و شکست برنامه های آموزشی خلاقیت ایفا میکنند .

جورج اف نلر برای خلاقیت، مراحل چهارگانۀ آمادگی، نهفتگی، اشراق و اثبات را بیان کرده است. در این دیدگاه، افراد خلاق ابتدا با مسأله یا یک فرصت، آشنا شده و سپس از طریق جمع آوری اطلاعات با مسأله یا فرصت مورد نظر درگیر میشوند. در مرحلۀ بعد، افراد خلاق روی مسأله تمرکز میکنند، در این مرحله فعالیت ملموسی مشاهده نمیشود و فرد، در نظم دادن تفکرات، اندیشه ها، تجارب و زمینههای قبلی خود جهت نیل به یک ایده سعی میکند. درگیری ذهنی عمیق فرد(خودآگاه و ناخودآگاه) و فراهم کردن فرصت جهت تفکر بر مسأله منجر به خلق و ظهور ایدة جدید و بدیع میشود. در نهایت، فرد خلاق درصدد برمی آید صلاحیت و پتانسیل ایدة خویش را به اثبات برساند .

خلاقیت را میتوان توانایی دیدن چیزها در یک نظر نو و غیرمعمولی، دیدن مشکلاتی که هیچکس دیگر امکان تشخیص موجود بودن آنها را نمیدهد و سپس ارایۀ رهیافت های جدید، غیرمعمولی و اثربخش دانست. بازرمن خلاقیت را فرایند شناختی از به وجود آمدن یک ایده، مفهوم کالا یا کشفی بدیع میداند. با وجود اهمیتی که خلاقیت دارد در عرصۀ سازمانی، تحقیقات زیادی دربارة آن به عمل نیامده است.

 با این وصف، طرح گستردهای از فرایند خلاقیت، مورد پذیرش همگان قرار گرفته است که عبارت است از: آمادگی: فرایندی فعال که نیازمند کوششی مستمر و پیگیر است؛ نهفتگی: تراوش فکر، تفکر و تأمل اغلب ناخودآگاه؛ بینش: جهشی است که به عنوان نتیجۀ مراحل آمادگی و نهفتگی تحقق مییابد و تحقیق و ممیزی: که فرد اعتبار بینش ایجاد شده را ممیزی میکند. در اداره امور سازمان، خلاقیت و نوآوری نقش مهمی ایفا میکند. توانایی مدیریت، بر منطبق کردن و سازگار نمودن سازمان با شرایط جدید در محیط، به ترتیبی که این شرایط و عوامل به نفع سازمان عمل کنند نه به ضررآن، بستگی به توانایی مدیریت، نواندیشی و یافتن راه حلهای جدید و مبتکرانه دارد. در شرایط متغیر و متحول، فقط ادامۀ راه گذشته بر اساس تجربه ها، کافی نخواهد بود و دوام و حیات سازمان، بر فکر و عقیدة تازه و خلاق نیاز خواهد داشت. در واقع، قوه خلاقۀ موجود در یک سازمان را باید یکی از با ارزشترین سرمایه های آن سازمان به شمار آورد. اصل مدیریت، تصمیمگیری است زیرا مدیر، تمامی وظایف خود را با تصمیم گیری به انجام میرساند و اگر هدف گذاری، سیاستگذاری، تعیین استراتژی، تعیین قوانین، مقررات و راه و روش کار، انتخاب و استخدام نیروی انسانی، تعیین وظایف و مسئولیتهای مرئوسین و همچنین سرپرستی، کنترل و ارزیابی عملکرد آنها را از جمله وظایف مدیر به شمار آوریم، لازمۀ همه این موارد، تصمیمگیری است .

 مهارت در تصمیم گیری، کلید برنامهریزی توفیق آمیز در سطوح است. این امر، تنها شامل انتخاب یک برنامۀ کار نیست زیرا قبل از اینکه انتخابی صورت گیرد لااقل باید سه مرحلۀ شناخت مؤثر مسایل، کشف راه حل ها و تجزیه و تحلیل موقعیتها انجام شده باشد کونتز، معتقد است که تصمیمگیری، اصل و اساس برنامه ریزی را تشکیل میدهد زیرا بدیهی است طرح، برنامه، سیاست و خط مشی نمیتواند وجود داشته باشد مگر اینکه کسی، در جایی، تصمیمی گرفته باشد.

 به گفتۀ بارنارد، تصمیم گیری، اصل و اساس وظایف مدیر را تشکیل میدهد و مهارت او در تصمیمگیری، کارایی وظایف و کیفیت خدمات را نمایان میسازد تصمیمات مدیر، بیانگر اهداف سازمان و منعکس کننده آن است.

 *تصمیمات مدیر، رفتار عقلایی و همچنین معیارهای سنجش رفتار عقلایی را برای مرئوس تعریف و تعیین میکند.
 *تصمیمات مدیر، نوع عملکردی را که از افراد درمشاغل مختلف سازمانی انتظار میرود، معین میکند.
*مدیر، تصمیم میگیرد که چه اطلاعاتی با چه کم و کیفی دراختیار مرئوس قرار گیرد. تصمیم نگرفتن نیز به همان اندازه اهمیت دارد که تصمیم گرفتن میتواند اهمیت داشته باشد..  تصمیم گیری، جوهر شغل مدیریت است. وظایف اصلی مدیریت برنامه ریزی، سازماندهی، کارگزینی، رهبری و نظارت است که انجام هر کدام مستلزم تصمیم گیریهایی است که مثلاً چه برنامهای اجرا شود و چه هدفهایی در نظر گرفته شود. در هیچ جایی به اندازة مرحلۀ برنامه ریزی، احتیاج به تصمیمگیری مؤثر احساس نمیشود و همانطور که ملاحظه میشود تصمیم گیری، عملاً فعالیتی است که در تمام وظایف پنجگانه مدیریت به کار میرود و شامل موارد زیر است:

 الف- تشخیص مشکل اصلی

 ب- تهیه راه حلهای مختلف

ج- فنون تجزیه تحلیل راه حل ها

و- اتخاذ تصمیم است  

 

منابع فارســــــــــی:

ویژگیهای سازمانهای خلاق ونوآور، ماهنامه تدبیر

مبانی پژوهش در علوم رفتاری، ترجمـه، پاشـا شـریفی، حـسن، نجفـی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد