مدیران آینده

مطالبی در حوزه مدیریت

مدیران آینده

مطالبی در حوزه مدیریت

کاربرد تصمیم گیری در خرید کالای جدید

محقق: آزاده دزفولی  

منابع مکتوب در متن موجود نیست

منبع اینترنتی نیز کلی است


  

نویسنده :دزفولی آزاده

چکیده

به طور کلی تصمیم گیری یک فرآیند ذهنی است که تمام افراد بشر در سراسر زندگی خود با آن سرو کار دارند. فرآیند تصمیم گیری در پرتو فرهنگ، ادراکات، اعتقاد و ارزش ها نگرش ها، شخصیت، دانش و بینش فرد صورت می گیرد و این عوامل بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند. در مدیریت معاصر تصمیم گیری به عنوان فرآیند حل یک مسأله تعریف شده است و اغلب به تصمیم گیری، حل مسأله نیز گفته می شود. می توان گفت تمام فعالیت ها و اقداماتی که در همه زمینه ها توسط افراد بشر انجام می شود، حاصل فرآیند تصمیم گیری است. این مقاله فرایند تصمیم گیری را مورد بررسی قرار می دهد

واژه‌های کلیدی: 

واژگان کلیدی: نوگرایی مصرف‌کننده نوگرایی احساسی، نوگرایی شناختی، سبک‌های تصمیم‌گیری خرید مصرف‌کننده،

خرید تصمیم؛ تصمیم گیری


مقدمه

هرگونه کالا، خدمت و ایده‌اى که مشتریان بالقوه آن را نو تلقى کنند، کالاى جدید نام دارد. کالاى جدید ممکن است براى مدتى در بازار وجود داشته است اما آنچه در اینجا مورد نظر است این است که مشتریان چگونه از وجود کالاى جدید اطلاع پیدا مى‌کنند و نحوه تصمیم‌گیرى دربارهٔ رد یا پذیرش آن به چه صورت است؟  

انسان در مسیر زندگی خود با انواع مسائل و مراحلی مواجه می شود که ناگزیر از تصمیم گیری است. تصمیم گیری نقش گسترده ای در زندگی آدمی دارد. از تصمیم گیریهای جزئی در امور کوچک گرفته، تا تصمیم گیریهای بسیار بزرگ و پراهمیت. برخی از تصمیم گیریها چنان به راحتی صورت می گیرند که شاید ما چندان توجهی به آنها نمی کنیم، اما در مقابل مسائلی نیز در زندگی وجود دارند که اقدام به تصمیم گیری در مورد آنها شاید مدت زمان طولانی وقت لازم داشته باشد. در هر حال اهمیت این تصمیم گیریها به لحاظ اهمیتی که اکثر آنها در سرنوشت فرد دارند، بسیار زیاد است و چه بسا تعلل در شناخت راههای تصمیم گیری بهتر ، عواقب جبران ناپذیری را برای فرد به بار آورد.

بخش اول: عوامل مؤثر در فرآیند تصمیم‌گیرى دربارهٔ خرید کالاهاى جدید

عبارتند از: فرآیند پذیرش، تفاوت‌هاى فردى در بدعت‌گذاری، نقش نفوذ شخصی، تأثیر ویژگى‌هاى کالا بر سرعت پذیرش

تأثیر ویژگی‌های کالا بر سرعت پذیرش آن

تفاوت‌های فردی در بدعت‌گذاری

فرآیند پذیرش

نقش نفوذ شخصی

در هر نوع تصمیم گیری دو عامل اساسی وجود دارد:

اول :ارزش نتایج حاصل از اتخاذ تصمیم و اجرای آن و یا به عبارتی ارزش مورد انتظار شخص

دوم: شانس و احتمالی که در صورت اقدام، برای نیل به نتایج احتمالی مطلوب وجود خواهد داشت.

به نظر هربرت سایمون، تصمیم گیری جوهر اصلی مدیریت است و حتی می توان مدیریت را مترادف با آن دانست. وی نظریه تصمیم گیری خود را تحت عنوان «مدیر به عنوان تصمیم گیرنده» ارائه نمود. به نظر او تصمیم گیرنده فردی است که در تقاطع راه ها، در لحظه انتخاب، آماده است که دریکی از مسیرها پا گذارد. اگر مدیریت را مترادف با تصمیم گیری بدانیم، دیگر انتخاب تنها یک راه از راه های دیگر تصمیم گیری نیست، بلکه عنوان تصمیم گیری به کل فرآیند اطلاق می شود. در بسیاری از سازمان ها به ویژه سازمان های اداری و عمومی، تصمیمات اتخاذ شده با نسبت های متفاوت شامل هر دو تصمیمات اجرایی و سیاست گذاری می گردد. تصمیم گیری و حل مشکل همان طور که در مقدمه بیان شد تصمیم گیری فرآیند مرتبط با حل یک مسأله یا مشکل است و اغلب با اصطلاح «حل مشکل» مطرح می شود.

در بسیاری موارد مسأله یا مشکل وضعیت خیلی پیچیده ای دارد و تنها بخشی از آن ممکن است قابل فهم و کنترل باشد. بنابر این، تصمیمات معمولاً آن چنان طراحی نمی شود که نتایج ایده آل یا پاسخ های کامل ارائه دهند بلکه برای بهبود بخشیدن به وضیعت مسأله طراحی می گردند. در برخی موارد ممکن است مدیران آن چنان خود را در مقابل مسائل ببینند که فقط بتوانند تا حد امکان شدت مسائل را کاهش دهند تا این که برای همه مسائل به طور سیستماتیک در جستجوی یک پاسخ کاملاً درستی برآیند.

1-1: فرایند پذیرش

فرآیند پذیرش، فرآیندى ذهنى است که هر کس از مرحله باخبر شدن از وجود یک نوآورى تا پذیرش نهایى آن طى

مى‌کند.

ما پذیرش را نیز چنین تعریف مى‌کنیم: تصمیم‌گیرى فرد براى این‌که استفاده‌کننده دائمى کالا شود.

2-1: آگاهی

در این مرحله مصرف‌کننده از وجود کالاى جدید باخبر شده است ولى درباره آن اطلاعات کافى ندارد.

:علاقه مندی 3-1

در این مرحله مصرف‌کننده جستجو براى کسب اطلاعات درباره کالاى جدید را آغاز مى‌کند.

4-1:ارزیابى

در این مرحله مصرف‌کننده قابلیت استفاده کالاى جدید را مورد توجه قرار مى‌دهد.

آزمایش 5-1:

در این مرحله مصرف‌کننده براى آزمون برآورد خود نسبت به فواید کالاى جدید، آن را در مقیاس کم مورد استفاده قرار

مى‌دهد.

پذیرش 6-1:

در این مرحله مصرف‌کننده درباره استفاده دائمى از کالاى جدید تصمیم مى‌گیرد.

بخش دوم :تفاوت های فردی در بدعت گذاری

مردم از نظر آمادگى در مصرف کالاهاى جدید با هم تفاوت‌هاى زیادى دارند. پنج گروه قبول‌کنندگان، داراى خصوصیات مختلفى هستند. بدعت‌گذاران شجاع و متهور هستند و ایده‌هاى جدید را با مخاطره همراه آنها مى‌پذیرند. قبول‌کنندگان اولیه همان رهبران فکرى جوامع خود هستند که ایده‌هاى جدید را زود ولى با دقت زیاد مى‌پذیرند. اکثریت اولیه بسیار محتاط هستند و اگرچه ندرتاً رهبر فکرى مى‌شوند، با این حال ایده‌هاى جدید را قبل از افراد متوسط قبول مى‌کنند. اکثریت آخرى بیشتر شکاک هستند و فقط وقتى ایده‌هاى جدید را مى‌پذیرند که این ایده‌ها مورد قبول اکثریت مردم قرار گرفته باشد. و سرانجام آخرین‌ها که سنت‌گرا هستند و به هر گونه تغییرى سوءظن دارند. این افراد ایده‌هاى جدید را هنگامى مى‌پذیرند که بصورت یک سنت درآمده باشند.

1-2:نقش نفوذ شخصی در خرید

نفوذ شخصى در پذیرش کالاهاى جدید تأثیر زیادى دارد. تأثیر و نفوذ اظهارات یک فرد، بر عقیده یا احتمال خرید شخص دیگر، نفوذ شخصى نام دارد. مصرف‌کنندگان معمولاً درباره کالاهاى جدید و مارک‌هاى مختلف با هم مشورت مى‌کنند و توصیه دیگران در خرید آنها تأثیر بسزایى دارد.

اهمیت نفوذ شخصى بنا بر اوضاع و احوال و افراد متفاوت است. نفوذ شخصى در مرحله ارزیابى فرآیند پذیرش نسبت به مراحل دیگر از اهمیت بیشترى برخوردار است. نفوذ شخصى بر قبول‌کنندگان آخرى تأثیر بیشترى نسبت به قبول‌کنندگان اولیه مى‌گذارد. و سرانجام اینکه نفوذ شخصى در اوضاع و احوالى که خرید مخاطره‌آمیز است مهم‌تر از شرایطى است که خرید نسبتاً امن و بى‌خطر است.

2-2: تاثیر ویژگی های کالا بر سرعت پذیرش آن

ویژگى‌هاى کالاى جدید بر سرعت پذیرش آن تأثیر دارد. پذیرش بعضى از کالاها سریعاً صورت مى‌گیرد، در حالى که قبولى کالاهایى نظیر کامپیوترهاى شخصى به مدت زمان نسبتاً طولانى نیاز دارد. پنج ویژگى در سرعت پذیرش یک نوآورى از اهمیت ویژه‌آى برخوردار هستند.

اولین ویژگى که در سرعت پذیرش نوآورى تأثیر دارد مزیت نسبى آن نوآورى است. در این مورد جایگاه یک نوآورى از نظر بهتر بودن، نسبت به کالاهاى موجود مورد ارزیابى قرار مى‌گیرد.

دومین ویژگى سازگارى نوآورى است. سازگارى یعنى انطباق نوآورى با ارزش‌ها و تجربیات مصرف‌کنندگان بالقوه. مثلاً کامپیوتر شخصی، نوآورى است که با سبک زندگى خانواده‌هاى بالاى طبقه متوسط سازگار است.

سومین خصیصه پیچیدگى نوآورى است. آیا استفاده از نوآورى‌ کار دشوارى است؟

بخش‌پذیرى چهارمین ویژگى نوآورى است که در سرعت پذیرش آن تأثیر دارد. بخش‌پذیرى مربوط مى‌شود به چگونگى مصرف نوآوری.

پنجمین ویژگى نوآورى سرایت‌پذیرى آن است. آیا مى‌توان نتایج استفاده از نوآورى را مشاهده کرد یا براى دیگران شرح داد؟

فرایند تصمیم گیری: بخش سوم

در تعریفی بسیار ساده تصمیم گیری عبارت است از انتخاب یک راه از میان راههای مختلف. فرآیند تصمیم گیری یا حل مشکل را می توان از مرحله احساس مشکل تا فائق آمدن بر آن که در مجموع 10 مرحله را تشکیل می دهد، به سه بخش عمده نسبتاً مشخص طبقه بندی کرد:

مراحل 1 تا 5 که اجزای تصمیم ساخته می شود و به هم پیوند می یابند.

مرحله 6 که در حقیقت مرحله اتخاذ تصمیم است.

مراحل 7 به بعد که بخش اجراء نظارت و کنترل را شامل می شود.

از یک نگاه دیگر فرآیند تصمیم گیری را می توان به دو بخش کلی طبقه بندی نمود:

بخش اول شامل مراحل 1 تا 7 که وظیفه برنامه ریزی مدیریت را تشکیل می دهد.

بخش دوم از مرحله 7 به بعد که مراحل اجراء نظارت و کنترل را در بر می گیرد.

با توجه به طبقه بندی بالا می توان چنین نتیجه گرفت که این مراحل دهگانه بخش اعظم و شاید هم از جهتی تمام وظایف مدیریت را شامل می شود و این خود مؤید نظریه هربرت سایمون است که اظهارمی دارد «مدیریت مترادف است با تصمیم گیری»، اما به اعتقاد بعضی از صاحب نظران، فرآیند تصمیم گیری عقلایی تنها بخشی از وظایف مدیریت محسوب می شود که شامل شش مرحله اول است و مراحل بعدی، فرآیند اجرا و نظارت را تشکیل می دهند که بحث پیرامون آنها از محدوده این بحث خارج است .

فرایند تصمیم گیری شامل شش مرحله می باشد:

مرحله اول؛ شامل تشخیص و تعیین مشکل و مسئله ای است که در راه تحقق هدف؛ مانع ایجاد کرده است

مرحله دوم ؛ یافتن راه حل های ممکن برای رفع مشکل مذ کور است د ستیا بی به راه حل ها با توجه به تجربه های علمی و عملی مدیر و اطلاعات و آمار در دسترس می باشد و هر چه راه حل های بیش تری وجود داشته باشد انتخاب بهتری در تصمیم گیری صورت خواهد گرفت.

مرحله سوم؛ انتخاب معیار برای سنجش و ارزیابی راه حل های ممکن است. به عنوان مثال میتوانیم هزینه یا سود را معیار ارزیابی شقوق ممکن قرار دهیم یعنی راه حل های که هزینه کمتر یا سودی بیشتر دارند را مورد تائید قرار دهیم

مرحله چهارم؛ تعیین نتایج حاصل از هر یک از راه حل های ممکن است. نتایج مثبت و منفی راه حل ها در این مرحله مشخص میشوند

مرحله پنجم؛ ارزیابی راه حل ها از طریق بررسی نتایج حاصل از آنها است. با توجه به نتایج مثبت و منفی که در هر یک از راه حل ها بدست آمده است و مقایسه آنها با همدیگر میتوان راه حل مطلوب را تعیین نمود. در بعضی از موارد تعیین راه حل مطلوب ازطریق نتایج بدست آمده مشکل است. شاید بر اساس یک معیار راه حل دارای الویت است ولی به لحا ظ معیار دیگر دارای الویت نمی باشد بنابراین در این موارد باید روش تلفیقی را بوجود آورد تا ارزیابی برآن اساس صورت گیرد.

مرحله نهایی؛ انتخاب یک راه از میان راه های مختلف و ارائه بیانیه تصمیم است که نشانگر تصمیم مدیر می باشد.

مهارت های لازم برای اجرایی مراحل الگوی عقلایی تصمیم گیری :4بخش

استفاده از مدل در تصمیم گیری:5بخش

مدل الگویی برگرفته از واقعیت است و روابط بین متغیرها را نشان می دهد و می توان از آن برای پیش بینی در تصمیم گیری استفاده کرد. با به کارگیری مدل بدون آنکه مخاطره تصمیم گیری در دنیای واقعی را داشته باشیم می توانیم مطلوب ترین تصمیم را اتخاذ کنیم. به وسیله یک مدل آثارتغییرات مختلف می تواند به سرعت و با دقت مورد سنجش قرار گیرند و تصمیم گیرنده بدون مخاطره و ریسک از نتایج آن ها مطلع شود. مدلها برداشت و شمایی از واقعیت اند  ولی عین واقعیت نیستند و از این رو سیستم های واقعی را به دقت نشان نمی دهند. مدل مطلوب مدلی است که اجزای اصلی مورد نظر در تجزیه و تحلیل و تصمیم گیری را داشته باشد و اگر چه درست همانند واقعیت نیست ولی با نشان دادن روابط بین اجزاء وسیله ای ساده و مناسب در اختیار تحلیل گرو تصمیم گیرنده قرار دهد.

انتخاب معیار یا ملاک درتصمیم گیری : بخش 6

فرایند تصمیم گیری نها یتأ عبارت است از انتخاب یک شق از میان شقوق مختلف. معیارهایی که مدیران برای اخذ تصمیم و انتخاب به کار می برند عواملی هستند که در راه رسیدن به هدف سازمان دارای اهمیت اند. از طریق تجزیه وتحلیل های علمی و بررسی هدف و خط مشی های سازمان می توانیم این معیارها را بشناسیم. یکی از اساسی ترین گام ها در تصمیم گیری یافتن معیار وارزیابی راه ها به وسیله آن است.

چکیده مطلب:

نوآوری و عرضه‌ محصول جدید نقش مهمی در رشد و سوددهی شرکت‌ها دارد و مدیران بازاریابی برای کسب موفقیت در فروش و بازاریابی محصولات جدید خود، مصرف‌کنندگان نوآور را هدف قرار می‌دهند. ابعاد متفاوت نوگرایی مصرف‌کننده برنامه بازاریابی متفاوتی را می‌طلبد. در این نوع فعالیت‌های بازاریابی، داشتن درک درست از سبک‌های تصمیم‌گیری مصرف‌کنندگان نوآور امری ضروری است. این پژوهش به‌دنبال بررسی تاثیر نوگرایی مصرف‌کنندگان بر سبک‌های تصمیم‌گیری خرید آنان با استفاده از مدل پارک و همکاران است و در آن رابطه بین دو نوع از نوگرایی مصرف‌کنندگان (احساسی و شناختی) و سبک‌های تصمیم‌گیری خرید آنان مورد بررسی قرار می‌گیرد. روش پژوهش حاضر توصیفی- پیمایشی است و جامعه آماری آن، دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران هستند. نمونه آماری تحقیق با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای متناسب با حجم انتخاب شده است. در پژوهش حاضر، برای گردآوری داده‌ها از روش کتابخانه‌ای و میدانی استفاده شده است. در روش کتابخانه‌ای (شامل حضوری و دیجیتالی) با استفاده از ابزار فیش‌برداری و در روش میدانی با استفاده از ابزار پرسش‌نامه نسبت به گردآوری داده‌ها اقدام شده است. در طراحی پرسش‌نامه از فن ترجمه معکوس و برای بررسی اعتبار و پایایی آن از پیش‌آزمون استفاده شده است. اعتبار پرسش‌نامه با اعتبار محتوا و اعتبار صوری حاصل شده است و پایایی آن با استفاده از پایایی بازآزمایی و پایایی همسانی درونی محاسبه شده است. برای آزمون روابط بین نوگرایی شناختی و احساسی مصرف‌کنندگان و سبک‌های متفاوت تصمیم‌گیری خرید آنان و تجزیه و تحلیل داده‌ها، مدل معادلات ساختاری در نرم‌افزار لیزرل به‌کار گرفته شده است. در نهایت، از میان هشت فرضیه پژوهش، فقط چهار فرضیه تأیید شده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد نوگرایی شناختی با سبک تصمیم‌گیری خرید «حساس به کیفیت عالی و کمال‌گرا» و نوگرایی احساسی با سبک تصمیم‌گیری خرید «حساس به برند»، «نوجو و مدگرا» و «در جست‌و‌جوی سرگرمی» رابطه مستقیمی دارند. این یافته‌ها به مدیران کمک می‌کند که بینش عمیق‌تری نسبت به توسعه و بازاریابی محصولات جدید داشته باشند. ارتباطات بازاریابی و مدیریت برند و بازاریابی محصولات جدید باید براساس جذب دو نوع متفاوت از مصرف‌کنندگان نوآور (شناختی و احساسی) و سبک‌های متفاوت تصمیم‌گیری خرید آنها باشد. همچنین یافته‌ها به مدیران بازاریابی کمک می‌کند تا بتوانند برای هدف قراردادن گروه یا بخش خاصی از مصرف‌کنندگان خود، رویکرد کارامدتری اتخاذ کنند.

نتیجه گیری :

در مباحث ذکر شده شیوه ها و روش هایی از تصمیم گیری مورد بحث قرار گرفت که به شیوه های جامع عقلایی مطرح هستند. در این شیوه ها؛ هدف یافتن بهترین راه حل از میان طرق ممکن است. همچنین هدف و مشکلات روشن و واضح ؛ قابل بیان اند و اطلاعات مورد نیاز قابل جمع آوری و دردسترس تصمیم گیرنده هستند که به وسیله آنها به شکل منطقی میتواند راه حل مطلوب را انتخاب کند. ولی در د نیا واقعی با توجه به محدویت های زمان ؛ مالی و نبود اطلاعات کافی و قابل اطمینان نمی توان به این ساده گی بهترین راه حل ممکن را ا نتخاب نمود و مدیر ناچار با کمک تجربیات ؛ قضاوت های ذهنی ؛ مقایسه های محدود و تغییرات تدریجی در تصمیم های قبلی و با اطلاعاتی که در دسترس دارد تصمیم می گیرد و اگر چه شاید تصمیم هایش بهترین نباشد ولی در محدوده امکانات قابل قبول و رضایت بخش به شمار  می آید. بنابر این نباید خود را به شیوه های جامععقلایی محدود کنیم و این مطلب نیز باعث رد این روش ها نمی شود یا اینکه تصمیم گیری نباید تابع قاعده و یک شیوه منطقی و منظم نباشد بلکه هدف ارائه شیوه های دیگری است که با واقعیات محیط و شرایط واقعی سازمان و مدیران مطابقت بیشتری دارد و بهتر می تواند پاسخگوی نیاز مدیران باشند.

ضمیمه:

نتیجه یک تحقیق در مورد تصمیم گیری

عمل تصمیم گیری در اداره امور سازمانها به قدری مهم است که برخی نویسندگان ، سازمان را " شبکه تصمیم " و مدیریت را عمل "تصمیم گیری " تعریف کرده اند، زیرا در دنیای امروز اداره امور سازمانی نمی تواند صرفاً بر نبوغ و قضاوت شخصی افراد متکی باشد، بلکه تصمیمات بایستی حتی الامکان بر پایه بررسیهای علمی ، آمار و اطلاعات دقیق و به موقع و بر طبق اصول و روشهای خاصی صورت پذیرد. امروزه پیچیدگی سازمانها، هزینه های بالای عملیات و وسعت تشکیلات سازمانی ، لزوم شیوه های تصمیم گیری مناسب و اخذ تصمیمات مستدل را برای مدیران روشن می سازد. آنچه مدیران بیش از هر چیز به آن نیازمندند، ابزاری راحت ، مطمئن و علمی برای یاری آنان در انجام تصمیمات است که پیوسته یا گه گاه با آن مواجه می شوند. تکنیک های کمی و ابزارهای ریاضی در این راستا کارساز و ثمر بخش است . از جمله مدیرانی که همواره در معرض اخذ تصمیمات گوناگون در راستای وظایف شان قرار دارند، مدیران مالی و عملیاتی هستند. مهمترین و شناخته شده ترین ابزاری که می تواند این گونه مدیران را در انجام تصمیمات بهینه یاری کند، تکنیک های "پژوهش عملیاتی " و "مدیریت مالی " است . اگر اثرات ناشی از تصمیم گیریهای مدیران را بتوان به صورت کمی محاسبه کرد، بدون تردید اهمیت استفاده و کاربرد این ابزار علمی بهتر و بیشتر مشخص خواهد شد. به منظور درک چگونگی میزان استفاده از این روشها، در سال ۱۳۷۹ تحقیقی در شرکتهای تولیدی صنعتی استان خوزستان که یکی از جمله مراکز صنعتی کشور به حساب می آید، صورت گرفته است که دستاورد آن در پی می آید. تکنیک ها و مدل های تصمیم گیری مورد نظر در این تحقیق عبارت از درخت تصمیم ، برنامه ریزی خطی ، کنترل موجودی ، مدل های شبکه ، تجزیه و تحلیل نقطه سربه سر، بودجه بندی سرمایه ای ، شبیه سازی و نسبتهای مالی هستند. فرضیات تحقیق در قالب هشت فرضیه منفی ، مبنی بر عدم استفاده مدیران از تکنیک های مذکور تدوین گردیده است . جامعه آماری تحقیق ، ۵۵ شرکت از شرکتهای تحت پوشش اداره کل صنایع استان خوزستان است که هر کدام ۵۰ و یا بیش از ۵۰ نفر پرسنل دارند. به منظور سنجش فرضیات و شناخت علت یا علل عدم استفاده (احتمالی ) از تکینک های فوق پرسشنامه ای شامل ۳۰ سؤال و در سه بخش تهیه و در بین آزمودنیها که ۱۴۰ نفر از مدیران (مالی و عملیاتی ) شرکتها بوده اند، توزیع گردید. ۸ سوال اول پرسشنامه درخصوص استفاده و میزان اهمیت روشهای نامبرده ، سوال نهم به صورت باز در مورد استفاده از سایر روشها، ۱۷ سوال بعدی راجع به موانع استفاده از روشهای مذکور و ۴ سوال آخر در مورد ویژگیهای عمومی پاسخگویان طراحی شده است . از بین پرسشنامه های توزیع شده مجموعاً ۱۲۵ پرسشنامه (از ۴۴ شرکت ) دریافت و اطلاعات حاصل ، جمع آوری و تجزیه و تحلیل گردید. نتایج حاصل از داده ها و اطلاعات جمع آوری شده نشان داد که روشهای مذکور به عنوان ابزار تصمیم گیری ، مورد استفاده مؤسسات و سازمانهای مورد مطالعه قرار می گیرد. اما میزان استفاده از هر کدام از روشها با شدت و ضعف همراه است . می توان گفت که استفاده از برخی تکنیک ها (نسبتهای مالی ، بودجه بندی سرمایه ای ، تجزیه و تحلیل نقطه سر به سر و کنترل موجودی ) از کاربرد بیشتری نسبت به سایر تکنیک ها برخوردار هستند البته تا رسیدن به حاکمیت مدیریت علمی که همانا استفاده کامل از ابزارهای مذکور است راه درازی در پیش است چرا که هیچ کدام از تکنیک های مورد تحقیق صددرصد مورد استفاده قرار نگرفته اند و این همان علامتی است که ما را به طولانی بودن راه رهنمون می کند. با عنایت به اطلاعات به دست آمده ، به منظور بهبود شرایط و فضای مورد نیاز برای استفاده بیشتر از تکنیک ها و ابزار مذکور پیشنهادات ذیل توصیه می گردد:

۱ ) اعمال و رفتار مدیریت عالی سازمانها تاثیری عمده بر فرهنگ و جو سازمان دارد. لذا به منظور ایجاد فضای مطلوب و مناسب برای حاکمیت مدیریت علمی ، مدیران مذکور باید با اعمال و ترویج فرهنگ سازمانی مناسب (از طریق آموزشهای رسمی ، داستانها، شعائر، آداب و رسوم و یا نمادهای فیزیکی و...) هر چه بهتر و بیشتر زمینه اجرای شیوه ها و رفتارهای منطقی و علمی را در سازمانها به وجود آورند، چرا که در صورت وجود فرهنگ سازمانی قوی ، زمینه حاکمیت و اجرای مدیریت علمی مطلوبتر خواهد شد؛

۲ ) بدیهی است تصمیمی درست و منطقی است که حتی الامکان بر پایه اطلاعات مربوط به سازمانی استوار باشد و به استناد شرایط و اقتضاء سازمان صادر گردد. لذا به مدیران پیشنهاد می شود در موقعیتهای تصمیم گیری صرفاً بر مبنای اطلاعات و داده های سازمان و مربوط ، اخذ تصمیم کنند؛

۳) یقیناً همه از تاثیری که رایانه ها بر تصمیم گیری مدیریتی داشته اند، آگاهی دارند. مدیران در دنیای کنونی در جمع آوری و ذخیره اطلاعات به عدم تمرکز روی آورده اند به گونه ای که در چند سال آینده یافتن مدیری که به طور منظم از کامپیوتر برای نظارت بر فعالیتهای سازمانی خود و همچنین جمع آوری اطلاعات لازم برای تصمیم گیری ، استفاده نکند غیر عادی به نظر خواهد آمد. حاصل آنچه گفته شد روشن است و آن پیشنهاد استفاده هر چه بهتر و بیشتر از رایانه ها و سیستم های اطلاعاتی رایانه ای در سازمانهاست ؛

۴ ) وجود پشتوانه اجرایی تصمیمات و یک سیستم بازخور نقش اساسی در اثر بخشی و درک خطاهای احتمالی یک تصمیم دارد. بایستی مکانیسم و موازینی برای ارزیابی نتایج حاصل از تصمیمات با اهداف مورد نظر و برنامه های پیش بینی شده وجود داشته باشد. در این صورت است که انحرافات مشخص شده و امکان چاره جویی و بر طرف کردن موانع انحراف میسر خواهد شد. باید یک سیستم جریان معلومات وبازخورد مداوم و پویا در درون سازمان ایجاد کرده و با دقت و توجه به کار انداخته شود؛

۵ ) وجود کارکنانی خلاق و نو آور در سازمان یکی از جمله عوامل مهم و موثر در تصمیم گیریهای (مشارکتی ) سازمانی است یکی از شرایط لازم جهت بروز خلاقیت کارکنان ، آزادی عمل آنان و فراغت از مقررات دست و پاگیر سازمانی در موارد مقتضی است به عبارت دیگر کارکنان نبایستی به مثابه ماشین عمل کنند بلکه باید بدانند و اجازه یابند تا در تصمیمات سازمانی دخالت کنند و فارغ از دستورات و قوانین تکراری و منظم به بروز خلاقیتهایشان بپردازند در سازمانهایی که از درجه رسمیت بالایی برخوردارند، استعداد و خلاقیت کارکنان به سختی شکوفا می شود؛

۶ ) هر سازمان به افراد آموزش دیده و با تجربه نیازدارد تا ماموریت خود رابه انجام برساند. جوامع امروزی به سرعت درحال دگرگونی اند،لذا آموزش کارکنان نه تنها یک ضرورت است بلکه فعالیتی است که هر سازمانی باید منابعی را برایش در نظر بگیرد تا همواره منابع انسانی کارآمد و مطلعی در اختیار داشته باشد. مدیریت باید به طور روشن بیان کند که در پی چه دگرگونیها و دستاوردهایی برای هر یک از کارکنان است ، کافی نیست که گفته شود ایجاد تغییر در دانش ، مهارتها یا رفتار اجتماعی کارکنان اقدام مفیدی است ، بلکه باید تعیین کنیم چه چیزی و تا چه اندازه باید تغییر کند. گفتنی است این هدفها نه تنها باید دست یافتنی ، علمی و سنجش پذیر باشند، بلکه اهداف مورد نظر برای مدیران و کارکنان سازمان به طور روشن بیان شوند.

فهرست منابع:

vista.ir

کتاب مدیریت عمومی دکتر سید مهدی الوانی

چکیده مقاله ویژگی تصمیم گیری ومدیریت اسلامی نوشته دکتر جاسبی

کتاب تاثیر نوگراییمصرف کنندگان در سبک های خرید

 دکتر میراحمد امیرشاهی، دکتر کامبیز حیدرزاده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد