مدیران آینده

مطالبی در حوزه مدیریت

مدیران آینده

مطالبی در حوزه مدیریت

« تصمیم­گیری در سازمان»

وحید نادریان

منابع اینترنتی؟


 

دانشگاه آزاد اسلامی اراک

کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی گرایش بازاریابی

تقدیم به استاد :

جناب آقای دکتر اردستانی

دانشجو :

وحید نادریان

سال تحصیلی :

1394


فهرست

 

 مقدمه.. 4

فرآیند تصمیم گیری... 6

انواع تصمیم گیری... 7

زمان و تصمیم گیری... 8

استفاده از مدل در تصمیم گیری... 9

انتخاب معیار در تصمیم گیری... 10

طبقه بندی تصمیم ها براساس مراحل... 11

قاطعیت.... 13

لغزشگاه ها در تصمیم گیری... 17

درجه سختی تصمیم گیری... 19

1.     مقدمه

·       تصمیم گیری در سازمان

 

تصمیم گیری یعنی انتخاب یک راه از میان راه های مختلف.

 

·        اهمیت تصمیم گیری

تصمیم گیری از اهمیت زیاد و جایگاه ویژه ای در مدیریت برخوردار است، تا جایی که برخی از پژوهشگران و صاحب نظران برجسته، مدیریت و تصمیم گیری را هم معنا و مترادف دانسته و معتقدند که مدیریت چیزی جز تصمیم گیری نیست. از نظر این دسته از محققین، کانون اصلی مدیریت را تصمیم گیری تشکیل می دهد، و انجام دادن وظایفی چون برنامه ریزی، سازماندهی و یا کنترل، در حقیقت فرایندی جز تصمیم گیری درباره نحوه انجام دادن این فعالیت ها نیست.

تصمیم گیری، اصل و اساس وظایف مدیر را تشکیل می دهد؛ چرا که اگر تعیین هدف، سیاستگذاری، تعیین استراتژی، تعیین قوانین و مقررات، راه و روش کار، انتخاب و استخدام نیروی انسانی، تعیین وظایف و مسئولیت ای کارکنان و همچنین سرپرستی و کنترل و ارزیابی عملکرد آن ها را از جمله وظایف مدیر به شمار آوریم؛ لازمه همه این اقدامات تصمیم گیری است. بنابراین، می توان گفت:

تصمیم گیری، پایه و اساس تمام وظایفی است که مدیر در سازمان انجام می دهد.

برخی از صاحب نظران، کیفیت مدیریت را تابع کیفیت تصمیم گیری دانسته و معتقدند که تصمیم گیری به تنهایی مهم ترین وظیفه مدیر است؛ زیرا کیفیت تصمیم گیری طرح و برنامه ها، اثر بخشی و کارآمدی استراتژی ها و کیفیت نتایجی که از اعمال آن ها به دست می آید، همه تابع کیفیت تصمیماتی است که مدیر اتخاذ می کند.

اگر چه با هدفگذاری، و تعیین سیاست و ترسیم خط مشی های کلی، مسیری که سازمان باید بپیماید، معین می شود؛ ولی برای هدایت سازمان در طول این مسیر و برای رسیدن به مقصد، لازم است مدیر تصمیمات مهم و حیاتی بسیاری اتخاذ نماید تا ضمن بهره برداری مناسب از امکانات و فرصت های به دست آمده، از برخورد با موانع و تهدیدها نیز مصونیت یابد.

تصمیم گیری، در هماهنگ کردن فعالیت های سازمان در جهت اهداف آن نیز نقش مهمی دارد. بنابراین، مدیران معمولا تصمیم گیری را وظیفه اصلی خود به شمار می آورند؛ زیرا برای آن ها بدیهی است که برای پیشبرد اهداف سازمان بایستی در پی این باشند که چه راهی را برگزینند، چه کاری را انجام دهند، چه کسی را مأمور و مسئول چه کاری کنند، و کارها چگونه، در کجا و در چه زمانی انجام شوند.

تصمیم گیری، مفهومی فراگیر بوده و منحصر به سازمان و مدیریت نیست؛بلکه حضور یا دخالت مستقیم و غیر مستقیم آن در بسیاری از زمینه ها، توجه محققان و دانشمندان را به خود جلب کرده است. هر کس در طول زندگی خود، تصمیمات مختلف و گوناگونی می گیرد؛ مثلا این که به کدام مدرسه برود، چه تحصیلاتی داشته باشد، چه حرفه و شغلی را انتخاب کند، چگونه تشکیل خانواده بدهد و موارد فراوان دیگر، از جمله تصمیماتی است که هر کس باید اتخاذ نماید؛ ولی تصمیم گیری در سازمان و مدیریت، از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد، و همیشه به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از مدیریت، در ادبیات مدیریت مطرح بوده است.


فرایند تصمیم گیری:

1.      تشخیص و تعیین مشکل (مسئله ای که در راه تحقق هدف مانع ایجاد می کند)

2.      احصای راه حل های ممکن(با استفاده از تجربه و اطلاعات و آمار در دسترس)

3.      انتخاب معیار(مثلا هزینه)

4.      تعیین نتایج حاصل از هر راه حل

5.      ارزیابی راه حل ها

6.       انتخاب راه حل اصلح

 

تصمیم گیری تحت تاثیر تعدادی از عوامل است، از جمله:

·        عوامل عقلایی: منظور، عوامل قابل اندازه گیری از قبیل هزینه، زمان، پیش بینی ها و غیره می باشد. یک تمایل عمومی وجود دارد که بیشتر بدین عوامل پرداخته و عوامل غیر کمی را از یاد ببریم.

·        عوامل روانشناختی: مشارکت انسان در پدیده تصمیمگیری روشن است. عواملی از قبیل شخصیت تصمیمگیر، توانائی های او، تجربیات، درک، ارزشها، آمال و نقش او از جمله عوامل مهم در تصمیمگیری می باشند.

·        عوامل اجتماعی: موافقت دیگران بخصوص کسانی که تصمیم به نوعی بر آنان تاثیر می گذارد، از مسائل مهم تصمیمگیری است. توجه به این عوامل از مقاومت دیگران در برابر تصمیم می کاهد.

·        عوامل فرهنگی: محیط دارای لایه های فرهنگی متعددی است که به نام فرهنگ منطقه، فرهنگ کشور و فرهنگ جهانی خوانده می شود. همچنین فرهنگ خود سازمان نیز باید مطمح نظر قرار گیرد. این فرهنگها بر تصمیم فردی و یا سازمانی ما در قالب هنجارهای مورد قبول جامعه، رویه ها و ارزشها تاثیر می گذارند.

 

 

انواع تصمیم گیری بر مبنای اطلاعات موجود:

با توجه به عوامل فوق، انواع تصمیم گیری بر مبنای درجه اطلاعات موجود در باره وقوع متغیرهای غیر قابل کنترل از آن، به قرار ذیل است:

1-    تصمیم گیری در شرایط اطمینان: این نوع تصمیم گیری برای زمانی است که کلیه متغیرهای موثر موجود در آن ثابت فرض شوند. بزبان دیگر تصمیم گیرنده نتیجه تصمیم  را می داند. مدلسازی برای این شرائط از تصمیم گیری بیشتر بر اساس مدلهای ریاضی و مشخص مانند تجزیه و تحلیل هزینه-منفعت، مدلهای کلاسیک بهینه سازی، کنترل موجودی، مدل جایگزینی، تخصیص کار، برنامه ریزی خطی و مواردی از برنامه ریزی پویا است.

2-    تصمیم گیری در شرایط عدم اطمینان: این بخش خود به دو حالت تصمیم گیری در حالت عدم اطمینان کامل و تصمیم گیری در شرائط ریسک تقسیم میگردد.

تصمیم گیری در شرائط عدم اطمینان کامل برای زمانی است که مشکل موجود شامل تعدادی از متغیرهای غیرقابل کنترل نیز می شود، لیکن اطلاعاتی از گذشته به منظور پیش بینی برای این متغیرها در دسترس نبوده و از اینرو محاسبه احتمال وقوع برای آنها ممکن نیست. مدلسازی برای این نوع تصمیم گیری اکثرا توسط ماتریس تصمیم گیری خواهد بود. دراین حالت همچنین تصمیم گیر به روش های شهودی و یا خلاق نیز مراجعه می نماید. خلاقیت خود عاملی برای شناخت بیشتر مسئله است و همچنین شناسایی آلترناتیوهاست.

تصمیم گیری در شرایط ریسک برای زمانی است که مشکل موجود شامل تعدادی متغیرهای غیر قابل کنترل نیز می شود، لیکن اطلاعات از گذشته در مورد وقوع آنها در دسترس است و بنابراین محاسبه احتمال وقوع برای آنها ممکن خواهد بود. بعنوان مثال، طراحی سناریوهای حمله در دوران جنگ یک تصمیم گیری همراه ریسک است، هرچند که یک فرمانده سعی می نماید که اکثر اطلاعات راجع به دشمن را قبلا تهیه نماید. مدلهای مورد استفاده برای این شرایط از تصمیم گیری ممکن است از انواع مدلهای ریاضی و احتمالی باشند. کلیه مدلهای ریاضی را می توان در چارچوب علم تحقیق در عملیات معرفی نمود که که علاوه بر مدلهای مطرح در مورد تصمیم گیری در شرایط اطمینان، از مدلهای احتمالی مانند ارزش مورد انتظار، برنامه ریزی خطی، آنالیز سربسر، بازگشت سرمای، تحلیل بیز، منحنی توزیع، مدل صف، تجزیه و تحلیل بر اساس زنجیره مارکوف و تصمیم گیری شاخه ای، تئوری بازیها و تئوری صفاستفاده می شود.

3-    تصمیم گیری در شرایط تعارض: برای زمانی است که استراتژی های رقبا برای یک تصمیم گیرنده جایگزین متغیرهای غیرقابل کنترل از شرائط تصمیم گیری او شوند. در این حالت از تئوری بازیها برای حل مسئله استفاده خواهیم نمود.

تصمیم گیری مهمترین وظیفه یک مدیر در سطح عالی است و درعین حال راحت ترین کار برای آن است که انسان اشتباه نماید. مگر آنکه مدیر به فرآیند تصمیم عنایت داشته باشد.

زمان و تصمیم گیری:

تعیین زمان در دسترس برای جمع آوری اطلاعات عمدتا بستگی به مفاهیم و روند تصمیم گیری دارد. بنابراین زمان در دسترس تصمیم گیری عبارت است از فاصله زمانی معینی که بین لحظه احساس نیاز به اخذ تصمیم تا زمانی که تصمیم عملا اتخاذ می شود، وجود دارد.

زمان در تصمیم گیری می تواند به چهار صورت مطرح شود:

اول بعد زمانی تصمیم که به نوعی به مدت تصمیم و چگونگی استفاده از زمان باز می گردد. دوم، زمان بعنوان یک واسطه در میان اجزای مختلف تصمیم که درزمان های مختلف اتخاذ می شود. سوم، زمان بعنوان یک منبع و عامل محتوایی که کوتاهی و یا محدود بودن آن می تواند تاثیرات جدی بر تصمیم داشته باشد. و چهارم، زمان بعنوان یک کالا که در تصمیم می تواند خود یک موضوع باشد، بخصوص در عصر حاضر که هرگونه تاخیر کوتاه می تواند پیامدهای جدی برای سازمان داشته باشد.

اکثر مدیران تصمیم گیری را یک واقعه جدا که در یک نقطه مکانی و زمانی خاص اتفاق می افتد می دانند. در این ارتباط برخی از مدیران به حالتی می رسند که به آن رهبر تک نقطه ای می گوئیم. رهبر تک نقطه ای، در انزوا فکر می کند، سپس مشورت می طلبد، گزارش ها را می خواند، بیشتر فکر می کند، و سپس می گوید که بله یا خیر وسازمان را مامور تحقق آن می سازد، در حالیکه باید به تصمیم با نگاه اجتماعی و سازمانی برخورد نمود. واقعیت آن است که تصمیم گیری یک حادثه و یا واقعه و یا پیشامد نیست. یک فرآیند است که در طول یک هفته، یک ماه و یا یک سال آشکار می شود. تصمیم گیری مملو از نگرانی راجع بازیگران قدرت و سیاست است و مملو از تفاوت های ظریف شخصی و تاریخ و سابقه نهادی وسازمانی است. تصمیم گیری با بحث و مذاکره قرین بوده و نیازمند پشتیبانی همه سطوح سازمانی برای اجراست. گاروین می گوید که تصمیم گیر خوب آن است که معتقد است که تصمیم یک فرآیند است که مدیر آن را آشکارا و در جمع طراحی و مدیریت می نماید. تصمیم گیر بد فکر می کند که تصمیم در یک لحظه ساخته می شود و او آنرا به تنهایی کنترل می کند.

استفاده از مدل در تصمیم گیری:

مدل عبارت است از الگوی بر گرفته از واقعیت که روابط بین متغیر ها را نشان می دهد و از آن برای پیش بینی در تصمیم گیری استفاده می شود.

انواع مدل:

1.      مدل کلامی : به صورت نوشتار و در قالب عبارات و جملات بیان می شود. (مدل نوشتاری)

2.      مدل ترسیمی، قیاسی : متغیر ها را در قالب نمودار و اشکال مختلف نشان می دهد نقطه سربه سر

3.      مدل تجسمی، شمایی، فیزیکی

4.      مدل ریاضی

5.      روش اکتشافی ابتکاری: زمانی که برای موقعیت خاص مدل دقیق علمی وجود ندارد از توانایی های ذهنی مدد می گیریم.


انتخاب معیار یا ملاک در تصمیم گیری:

معیار هایی که مدیران برای اخذ تصمیم و انتخاب به کار می برند عواملی هستند که در راه رسیدن هدف سازمان دارای اهمیت اند.

شناخت این معیار ها از طریق تجزیه وتحلیل های علمی و بررسی هدفها و خط مشی سازمان امکان پذیر است.


تلفیق معیار ها:

تلفیق معیار ها و ایجاد یک واحد مطلوبیت در تصمیم گیری به مدیر کمک می کند.

طبقه بندی تصمیم ها:طبقه بندی کار مدیر و تحلیل گررا در انتخاب مدل ها و معیار های تصمیم گیری و شیوه های اخذ تصمیم ساده می سازد.

طبقه بندی از جهت میزان اطمینان:

1.      تصمیم گیری تحت شرایط اطمینان کامل : عامل و شرایط محیطی وجود ندارد.

2.      تصمیم گیری در شرایط ریسک و شرایط محیطی :  موقعیت های مختلفی که نتایج حاصل در تصمیم گیری را تحت تاثیر قرار می­دهند و به کمک احتمالات می توانیم شانس وقوع آنها را ب انتخاب معیار یا ملاک در تصمیم گیری آورد کنیم. استفاده از امید ریاضی.

3.      تصمیم گیری در شرایط عدم اطمینان:

 

‌أ.         حداکثر حداکثر ها:بهترین نتیجه از بهترین نتایج در شرایط محیطی انتخاب می شود. خوش بینانه

‌ب.    حداکثر حداقل ها:با بد بینی از بین بدترین ها بهترین انتخاب می شود.

‌ج.      احتمال برای شرایط مختلف یکسان فرض می شود و براساس ارزش مورد انتظار تصمیم می گیریم.

طبقه بندی تصمیم ها بر اساس مراحل:

1.      تک مرحله ای یا ایستا:تصمیم هی یک باره که در آن هدف اخذ تصمیم در مورد یک مرحله است و نتایج و مراحل بعدی ملاک عمل نیست.

2.      چند مرحله یا دنباله دار:مجموعه ای از تصمیم ها که با هم مرتبط اند و اثرات هر تصمیم ر تصمیم بعدی مورد توجه است. برنامه های کلی.

درخت اخذ تصمیم:

یکی از شیوه هایی است که در تصمیم گیری چند مرحله ای به کار می رود. مسئله طی مراحل متوالی تجزیه و تحلیل می شود و یک سلسله تصمیم ها در ارتباط با هم و به صورت یک مجموعه بیان می شوند.

ترسیم درخت اخذ تصمیم:

·        مشخص کردن تمامی تصمیم ها و طرق ممکن

·        مشخص کردن وقایع نتایج احتمالی هر تصمیم

·        ترسیم شمایی درخت مانند که نشان دهنده توالی تصمیمات باشد.

 برآورد :

1.      برآورد احتمال وقوع نتایج هر یک از انتخاب ها

2.      برآورد پیامد های مالی هر یک از نتایج

لوازم تصمیم گیری

مقصود از لوازم تصمیم گیری مسائلی است که باید در همه ی فرآیندهای یاد شده، مورد توجه باشد تا در صد احتمال خطای «تصمیم» ها کاهش یابد:

1.      عاقبت اندیشی

عاقبت اندیشی در تصمیم گیری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هر مسؤول باید در تمام مراحل تصمیم گیری به فرجام تصمیمها توجه داشته باشد و هر تصمیم را در دنیای اجرا و ابلاغ ببیند، واکنشها و تنشها یا نتایج مثبت و منفی آن را به خوبی درک نماید.

2.      استفاده از تجارب

در بخش «پیگیری» از مبحث «کنترل» مطالبی درباره اهمیت حفظ تجارب لزوم ثبت آنها بیان گردید. در تصمیم گیری استفاده از آن تجارب بسیار ارزشمند بوده می تواند اطلاعات کافی از تصمیمهای مشابه را در اختیار مدیر قرار دهد؛ در این راه می توان از نظریات مجریان آگاه نیز استفاده کرد.

3.      مشورت

مشورت در اسلام از اهمیت والایی برخوردار است تا آن جا که پیامبر اسلام مأمور می شود در امور مربوط به اداره ی جامعه با مسلمانان مشورت نماید و پس از آن تصمیم گرفته، بر خدا توکل کند؛ قرآن مجید می فرماید:

و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله إن الله یحب المتوکلین؛ (14) : و در کارها با آنها مشورت کن، اما هنگامی که تصمیم گرفتی (قاطع باش) برخدا توکل کن، زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.

4.      رعایت خطوط کلی برنامه جامع و برنامه عملیاتی

تصمیم­ها نباید مخالف با برنامه جامع و یا برنامه عملیاتی باشد، بلکه هر تصمیم باید به گونه ای بوده که در جهت سیر کلی سازمان باشد و تحقق برنامه جامع و عملیاتی را میسر سازد.

 

 

قاطعیت

از بهترین ویژگیهای یک «تصمیم» صحیح، قاطع بودن آن است. قاطعیت به معنای قطع کردن و فیصله دادن به امور و حل مشکلات است، نه سماجت و یک دندگی.

بعضی خیال می کنند «قاطعیت» به معنای پافشاری بیش از حد بر تصمیم است تا آن جا که اگر دلایل فراوانی، خطا بودن تصمیم را ثابت کرد، باز هم برآن سماجت ورزیده، دست بردار نیستند، در حالی که می توان گفت: یکی از مشکلترین و با ارزشترین موارد اعمال قاطعیت، تغییر تصمیمهای غلط می باشد، زیرا در این موقعیت تصمیم گرفتن و از ادامه ی خطا جلوگیری کردن و ایستادگی در مقابل حرفها و تنشها کاری سخت و دشوار است. بعضی هم تصور می کنند «قاطعیت» به معنای سختگیری و فشار بر زیردستان و بی اعتنایی به سخنان مردم است. آنان براین باورند که فرد قاطع، کار را پیگیری می کند تا به نتیجه مطلوب برسد، ولو این که با انواع سختگیریهای طاقت فرسا بر کارکنان همراه باشد.

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:


العسر لوم؛ (20) : شفار و سختگیری پستی است.


نمودهای قاطعیت

قاطعیت در تصمیم گیری دارای دو نمود بسیار اساسی است.

1.      یافتن و انتخاب تصمیمی قاطع و کارساز به نحوی که مشکل را به طور اساسی حل کند و درگیری را به طور کامل فیصله دهد، نه آن که تصمیمی ناقص اتخاذ و مسأله به طور مقطعی حل گردد، زیرا اگر به این شکل تصمیم گیری شد، فردا باز همان مشکل بروز خواهد کرد و مدیر ضعیف هم باز به تکرار حرکتهای نیم بند سابق خواهد پرداخت.

2.      ابراز تصمیم به طور قاطع و به دور از هرگونه تردید و شک و دودلی.

 

موانع قاطعیت

علل عدم قاطعیت می تواند مسائل بسیاری باشد، ولکن در این بحث با توجه به روایات، چند علت به عنوان نمونه مطرح می شود:

1.      تردید و دودلی

این حالت یکی از حالات خطرناک و مهلک برای مدیریت است، زیرا تردید و دودلی مانع بزرگی در برابر تصمیم گیری است. کسی که نتواند در امور مربوط به مدیریت تصمیم بگیرد، نمی تواند مدیریت کند. کسانی که در هر مسأله ای با وسواس و تردید و احتیاطهای بیش از حد و توقفهای بیجا از اتخاذ تصمیمی قاطع عاجز می مانند، هرگز موفق نخواهند بود.

عده ای از مبتلایان به این بیماری هنگامی که مورد اعتراض واقع می شوند، می گویند: « باید با دقت عمل کرد، نمی توان بی گدار به آب زد» و امثال این حرفها و حال آن که باید به این افراد فهماند که دقت و تدبیر بسیار خوب است، اما در حد معقول و متعارف آن، ولی اگر بیش از آن تردید شود موجب رکورد و اختلال امور می گردد و هیچ کاری به سامان نخواهد رسید.

2.      ترس

علت دیگری که موجب سستی در تصمیم گیری می شود، خوف و ترس است. بعضی از مدیران با تصور ناکامی و به خیال این که اگر زمانی با شکست مواجه شوند، مورد نکوهش دشمنان واقع می شوند، دچار ضعف در تصمیم گیری می گردند.

همانگونه که در مباحث گذشته مطرح گردید، لازم است در تصمیم گیری خطرات و مشکلات را پیش بینی کرد و در مورد آنها تحلیل دقیق و روشنی به دست آورد و برای موانع برنامه صحیحی فکر کرد و زمینه را برای انتخاب تصمیمی عاقلانه آماده ساخت. دقت در امور تا این حد لازم و ضروری و ارزشمند است، اما اگر بیش از این مقدار در مورد خطرها و مشکلات توقف شود و با بزرگ جلوه دادن آنها از اتخاذ تصمیمی قاطع خودداری گردد صفت مذموم «ترس» حاکم شده است.

افراد ترسو در اداره زندگی شخصی و حل مشکلات آن ناتوانند، مصائب بسیاری به وجود می آورند. اگر این افراد در پست مدیریت قرار گیرند مشکل فراگیر شده، سازمان را دچار تزلزل و سستی می کنند و در مشکلات از تصمیم گیری ترسیده، ذلت و عجز خود را ظاهر می سازند.

علل تزلزل و ترس در مدیران مسائل مختلفی می تواند باشد که در ذیل به چند مورد کلی و مبتلا به اشاره می شود :

·        مسؤولان مافوق

·        ورشکستگی سازمان

·        عدم موفقیت

·        افراد بزن بهادر مجموعه یا خارج از مجموعه

·        برکناری از ریاست

·        اخراج

·        بی آبرویی

در همه موارد مذکور اگر تهدیدی واقعی وجود داشته باشد، باید برای آن فکری کرد و با برنامه و دقیق وارد کار شد، اما اگر در حد ترس باشد لازم است با تقویت ایمان و یاد خداوند بر این حالت چیره گشت و با صلابت و مردانگی، ترس و دلهره را از خود دور ساخت.

3.      هوسهای مردم

 

یکی دیگر از علل عدم قاطعیت در تصمیم گیری، توجه به هوسهای بیجای مردم است. اگر کسی بخواهد در پست مدیریت برای خشنودی و هوسهای بی مورد مردم تصمیم بگیرد، چون در هر تصمیمی عده ای را مخالف می یابد، هیچ گاه عزمی جزم نمی کند و از صفت ارزشمند قاطعیت دور می گردد. به طور کلی در تصمیم گیریها باید قوانین الهی و رضایت پروردگار را به عنوان ارزشمندترین ملاک در نظر گرفت، اگر کاری مخالف دستورات خداوند بود، از انجام دادن آن پرهیز کند گر چه همه مردم به آن علاقه مند باشند.

4.      خویشان و نزدیکان

مسأله دیگری که مانع از قاطعیت در تصمیم گیری می شود، مراعات نورچشمیها و خویشان و نزدیکان است. گاهی مدیران درباره ی تخلفات زیردستان، قاطع و سریع و نیرومند عکس العمل نشان می دهند، اما هنگامی که همان تخلف از نزدیکانشان سر زد، از آن عکس العملها خبری نمی شود بلکه به آرامی و با اغماض فراوان از کنار آن گذشته و از اتخاذ تصمیمی قاطع پرهیز می کنند.

5.      استهزا

معمولاً هر تصمیمی عده ای مخالف خواهد داشت. مخالفان در مورد «تصمیم » ها، واکنشهای گوناگونی بروز می دهند، عده ای رسماً مخالفت کرده و در برابر تصمیم مقاومت می کنند، عده ای هم مخفیانه و به اشکال گوناگون با تصمیم جدید مبارزه نموده و در جهت جلوگیری از آن اقدام می نمایند.

یکی از این واکنشها «استهزا و مسخره» است. این حربه برخلاف تصور از کارآیی بسیار زیادی هم برخوردار است، گاهی آن چنان کارساز می شود که نه تنها «تصمیم» ها را نقض می کند، بلکه مدیران را ترسانده، قاطعیت آنان را نابود می نماید، به نحوی که در تصمیم گیریها، استهزای مخالفان مانند کابوسی وحشتناک آنان را از هر اقدامی باز می دارد.

مدیران باید در تصمیم گیری بدون توجه به مسخره کنندگان و با آرامش و متانت کامل آنچه را که حق تشخیص دادند به کار گیرند، استوار و پا بر جای عمل کنند.

 

 

6.       حرف مردم

سرانجام در پایان بحث «موانع قاطعیت» به حرف مردم می رسیم. سخن بسیار است، اگر انسانها بخواهند بر اساس حرفهای دیگران حرکت کنند، هر لحظه باید به سویی دیوانه وار حرکت کنند. مدیران مسلمان باید به دور از جنجالها راه خود را انتخاب کنند و براساس حق و عدل به پیش روند، نه آن که حرف یک کارمند «تصمیم» آنان را بدزدد، یا جنجالهای تبلیغاتی جهان آنان را به خضوع کشاند.

مدیر باید برای تصمیم گیریهای حساس در مکان خلوتی بنشیند و همه پیرایه های اطراف خود را بزداید، دیوارهای بلند و مخوف تبلیغات و جو حاکم را بشکند و در ورای همه هیاهوها و حرف و نقلها دستورات نورانی قرآن و روایات را ببیند، آرام و متین و استوار تصمیم بگیرد و پس از آن اقدام کند. تنها زمانی ترسیدن از حرف مردم بجاست که فردی بخواهد خطایی مرتکب شود؛ در این صورت باید از تصمیم گیری خودداری کند و از عقاب آخرت و نکبت دنیا بترسد، زیرا چنین انسانی نه دنیای آبادی خواهد داشت، نه آخرت سعادتمندی.

مسلمان باید براساس حق عمل کند و خدا را از خود راضی نماید و به حرفهای بیجای مردم هیچ اعتنایی نکند. اگر جو حاکم برجامعه نماز را زشت، پاکی را پلیدی و عزت را در ذلت و بردگی جهانخواران بداند، نباید در وجود و روح و فکر مسلمان تأثیر گذارد و او را اندوهگین نماید.

لغزشگاه ها در تصمیم گیری

موارد مهمی که انسان را در تصمیم گیری دچار لغزش می کند، مسائلی بود که در علل عدم قاطعیت برشمرده شد، آن مسائل عبارت بودند از تردید دودلی، ترس، پیروی از هوسهای مردم، خویشان و نزدیکان، استهزا و حرف مردم. عوامل دیگری هم موجب لغزش و انحراف در تصمیم گیری می شود که در ذیل مورد بحث قرار می گیرد.

·        پیروی از هوسهای نفسانی

یکی از لغزشگاه های اساسی در تصمیم گیری، پیروی نمودن از هوسهاست. اگر هوسها در تصمیم های مدیر دخالت یافتند، مجموعه دستخوش حوادث و تصمیم گیریهای نابجا شده و از عزمهای عاقلانه تهی خواهد گشت.

·        تصمیم گیری بدون تمرکز

کسانی که برای حل مشکلات در بین راه تصمیم می گیرند، تصمیمهای ناپخته ی فراوانی عرضه کرده، خطاهای بسیاری خواهند داشت.

برخی از مدیران در بین راه دستور می دهد و یا به سؤالات پاسخ می گویند و به خیال خامشان مشکل مراجعه کنندگانشان را حل می کنند. گاهی هم با مشاهده ی مسأله خلافی فریاد بر می آورند و در حالی که خشمگینند، تصمیم می گیرند و دستور هم می دهند. اینان با سرعت تصمیم می گیرند و با همان سرعت هم از تصمیم خود منصرف می شوند.

دستور دادن بدن تمرکز و سنجش، کارکنان را با اوامر متضاد درگیر نموده، دچار سردرگمی و بلاتکلیفی می کند و در این میان تنها افراد فرصت طلب به مرادشان می رسند.

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:

 

لا رأی لحاقن و لا حازق؛ (40) : برای کسانی که از ادرار در فشارند و کسانی که در تنگنا هستند رأی و اندیشه ای نیست.

افرادی که در تنگنای مشکلات گوناگون یا ناراحتیهای جسمی قرار گرفته اند، نباید تصمیم بگیرند، زیرا هرگز در این شرایط نمی توانند جوانب امور را در حد لازم بسنجند. معاونان و کارکنان و زیردستان هم نباید در حالت اضطراب یا در میان راه در صدد حل مشکلات باشند.

 

 

·        ناپختگی

یکی دیگر از لغزشگاه های تصمیم گیری «ناپختگی» است. انسان در پست مدیریت با نظریات و آرای بسیاری برخورد می کند. بعضی از این نظریات از ژرف نگری و دقت کافی برخوردارند، اما بسیاری از آنها خیلی سطحی اند و از ارزش لازم تهی، زیرا اظهار نظرها بسیار است، ولی اندیشه ها و افکار پخته و سنجیده بسیار کم می باشد.

·        فریب

مدیر باید مواظب باشد که تحت تأثیر فریب نیرنگبازان تصمیم گیری نکند. انسانهای نیرنگباز با تعریف و تمجید از مدیر و صادق جلوه دادن خویش و تحریف حقایق و واقعیتها می کوشند تا مدیران را فریب دهند و آنان را به تصمیم گیریهای نابجا وادار سازند و مقاصد خود را به دست آنان تحصیل نمایند.

این جاست که مدیر باید با تیزهوشی، فریب حیله گران را بشناسد و نقشه های آنان را نقش بر آب کند و این شناخت حاصل نمی شود مگر با حزم و دقت در امور؛ امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:

إن الحازم من لایغتر بالخدع؛ (45)

همانا دور اندیش کسی است که با نیرنگها فریب نخورد.

درجه سختی تصمیم گیری


درجه سختی و راحتی کار تصمیم گیری به 4 عامل بستگی دارد:

1-اطلاعات: در برخی از تصمیم گیری ها، تمامی اطلاعات مربوط به مسئله موجود است. اما در برخی دیگر گرچه اطلاعات بالاخره در جایی وجود دارد، اما ما بلحاظ محدودیت در تجزیه و تحلیل آنها و یا نبود ابزار لازم بدانان دسترسی نداریم. هرچه که اطلاعات کمتر در دسترس باشد، تصمیم گیری مشکلتر است.

2-نامعلومی: عموما در مسائل تصمیم گیری با پارامترهایی مواجه می شویم که اندازه، جهت و رفتار آنان برای ما کاملا معلوم نیست. بعنوان مثال برای ارائه یک کالای جدید به بازار، واقعا رفتار بازار و استقبال مشتریان برای ما مشخص نیست.

3-منابع کمیاب: در اکثر اوقات و حتی با وجود اطلاعات مکفی و نبود نامعلومی، پدیده کمبود منابع نکته مهمی در تصمیم گیری است. وقتی که منابع برای تولید کمیاب است و ما با راه حل های رقابتی متعدد روبروئیم، در حقیقت ما با مشکل ارزشیابی هرکدام از منابع و سپس تصمیم گیری روبروئیم.

4-عوامل روانی: اکثر تصمیم گیری ها مشکل هستند بلحاظ آنکه عوامل روانی از قبیل ترس، قدرت، اضطراب و نگرانی نیز در این فرآیند سهیم هستند.

منابع :

1.       کتاب مدیریت عمومی، تألیف دکتر سید مهدی الوانی

2.       نبع:نبوی، محمد حسن، (1382)، مدیریت اسلامی، قم، انتشارات بوستان کتاب قم، چاپ هفتم.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد